تکپارتی SUGA
تکپارتی گیتار
یونگی:_ ات:+
+:سر یه گیتار که ترک داشت و حالا از وسط نصف شده بود بهم گفت از خونه من گمشو بیرون الان ساعت ۱ نصفه شبه و من آس و پاس تو خیابونای سئول میچرخم من فقط میخواستم اون گیتار و تمیز کنم گیتار لعنتی از قبل ترک داشت. لعنتی زمستونه و من لباس مناسبی تنم نیس و از سرما دارم عین سگ میلرزم . خیابونای سئول تو این تاریکی و تنهایی از همیشه ترسناک تره داشتم از جلوی کوچه ای رد میشدم که دستی بارون رو گرفت و کشید داخل کوچه خواستم جیغ بزنم که یه دست دیگه نشست رو دهنم و ....
باورم نمیشه امشب به من ت.اوز شده باشه زنگ درو زدم که در باز شد خوبه حداقل اگه میمردم هم کنار یونگی بود.
_:«ات کجا بو...»
+«یو...یونگی من..من»
افتادم رو زمین یونگی زود بغلم کرد و گفت.
_:«ات چه بلایی سرت اومده خواهش میکنم حرف بزن»
+«یونگی دوستت دارم»
و پایان ماجرا،پلک هایی که روی هم افتاد😔
یونگی:_ ات:+
+:سر یه گیتار که ترک داشت و حالا از وسط نصف شده بود بهم گفت از خونه من گمشو بیرون الان ساعت ۱ نصفه شبه و من آس و پاس تو خیابونای سئول میچرخم من فقط میخواستم اون گیتار و تمیز کنم گیتار لعنتی از قبل ترک داشت. لعنتی زمستونه و من لباس مناسبی تنم نیس و از سرما دارم عین سگ میلرزم . خیابونای سئول تو این تاریکی و تنهایی از همیشه ترسناک تره داشتم از جلوی کوچه ای رد میشدم که دستی بارون رو گرفت و کشید داخل کوچه خواستم جیغ بزنم که یه دست دیگه نشست رو دهنم و ....
باورم نمیشه امشب به من ت.اوز شده باشه زنگ درو زدم که در باز شد خوبه حداقل اگه میمردم هم کنار یونگی بود.
_:«ات کجا بو...»
+«یو...یونگی من..من»
افتادم رو زمین یونگی زود بغلم کرد و گفت.
_:«ات چه بلایی سرت اومده خواهش میکنم حرف بزن»
+«یونگی دوستت دارم»
و پایان ماجرا،پلک هایی که روی هم افتاد😔
۳.۰k
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.