پارت 36 اولین سفر تنهایی
پارت 36 اولین سفر تنهایی
اوا: دهنتو ببند
من: هه کم اوردی؟
اوا: خر کی باشی؟
من: منو با خودت اشتباه گرفتی
اوا خواستم جوابمو بده که
مامان اوا: بسه دیگه الان به مو کشی میرسه
من: خاله بیا این دخترتو جمع کن با این سلیقش حالمو به هم زد
اوا: بخدا چنان میزنم تو پات دوباره بشکنه ها
من: وجودشو داری؟
مامان اوا: مگه ادمین
بعد رفت بیرون
اوا خواست بزنه اون پام که سالم بودو سریع گذاشتم رو شکمش و هلش دادم عقب
اوا: خدا لعنتت کنهههههههه (با جیغ)
من: هه^_^
اوا: توله سگ
من: بابا برو مشقاتو بنویس فردا استادت تنبیهت میکنه
یهو اوا نیشش باز شد
اوا: تارا انقدر استادمون قشنگه انقدر قشنگه که همه دخترا افتادن روش
من: افتادن روش؟
اوا: منحرف نشو بیشعور منظورم اینه که دنبالشن و اینا
من: اوکی
اوا: من برم دیه
من: شرت کم
اوا:کثافت
من: گمشو دیه
رفت بیرون واقعا حوصلم سر رفته بود کاش الان تهران بودم مامان بابام نمیدونن که تصادف کردم زنگ مامان زدم
مامان: الو سلام
من: عه سلام
مامان: خوبی عزیزم
من: ممنون بدون من خوش میگذره خونه خالی با شوهرت؟ 😁
مامان: گمشو بیشعور بی حیا
من: هعی دلمو شکوندی بعد قرنی زنگت زدم داری بم فحش میدی
مامان: حقته چش سفید
من: مام نیام خونه ببینم دوتا بچه تو بغل باباست
مامان: بیشعور کثافت گمشو (با جیغ)
قطع کرد کرم دارم دیه
یهو گوشیم زنگ خورد با فکر اینکه مامان باشه نیشم باز شد ولی شماره ناشناس بود
من: الو
طرف: سلام تارا خانمممم(با کنایه)
من: شما؟
صداش اشنا بود
طرف: همونیم که قلب عشقشو ازش دزدیدی
من: بچ کم داری؟ چرا چص میگی؟ عشقت کدوم خره خودت کدوم خری؟
طرف: النازم عشقمم ارتام حالا شناختی (با داد)
من: هه پفیوز از اول بگو گفتم صدای نکرت اشناست وای به تخمم من با عشقت چیکار دارم
الناز: تا جایی که میدونم برات غیرتی میشه
من: عمو فک کنم زیاد خوابیدی مخت تاب برداشته
قطع کردم سه بار دیگه زنگ زد ولی جواب ندادم
دوباره گوشیم زنگ خورد فک کردم الناز خواستم جواب بدم فحش بدم دیدم سوگله
من: سلام سوگل خانم یادی از ما کردی؟
سوگل: سلاااام بیشعور من زنگ نمیزنم تو حداقل نباید یه زنگی بزنی؟
من: انقدر برام بی ارزش بودی حوصله نداشتم
سوگل: خیلی اشغالی حالا این حرفارو ولش تو دانشگاه یه استاد کراشی داریم که نگو لامصب انقدر قشنگه
من: کیه؟
سوگل: نمیدونم اسمشو یادم رفت
من: خاک تو سرت
سوگل: مگم چرا نیومدی دانشگاه؟
من: مشهدم پام شکسته بابا مامانمم نمیدونن فعلا میمونم تا دوشنبه که خوب شه سع شنبه هم میام دانشگاه
سوگل: کاش با خودم باشن کلاسات
من: هوم
سوگل: راستی امسالم میخوای همون لباساتو بپوشی بیای دانشگاه
من: اره
سوگل خندیدو گفت
سوگل: خاک تو سرت اینبار مدیره دارت میزنه
من: تخمشو داره؟
سوگل: فک نکنم
من: سوگلی الان شارژت تموم میشه بیا اینستا چت کنیم
سوگل: بش خدافظ
من: اوسکل خدافظ چیه
خندیدو قطع کرد
زود رفتم توی صفحع چتش گفتم
من: خل کصخل چی بگیم؟
سوگل: با ادب باش پدر خوشگل
من: نوموخوام
سوگل: به چتفم (کتفم)
من: اوکی مگم سوگلی چرا انقدر کم فالوور داری؟
سوگل: نمدونم مح که شانس تورو ندرم
من: حیح چشت دراد
سوگل: راستی مشهد کجا میمونی؟
من: دوستم
سوگل: اها
من: یه داداشم داره😁😂
سوگل: اووووووووووو
من: گه نخور باو الان تهرانه
سوگل: وویی حیف شد
من: کثافت ماجرا های بیشتری داره سه شنبه برات تعریف میکنم
سوگل: باشه کار نداری میخوایم بریم مهمونی
من: نه برو گوزو
سوگل: خودافظ عبضی
من: خیدافس چسافت
اوا: دهنتو ببند
من: هه کم اوردی؟
اوا: خر کی باشی؟
من: منو با خودت اشتباه گرفتی
اوا خواستم جوابمو بده که
مامان اوا: بسه دیگه الان به مو کشی میرسه
من: خاله بیا این دخترتو جمع کن با این سلیقش حالمو به هم زد
اوا: بخدا چنان میزنم تو پات دوباره بشکنه ها
من: وجودشو داری؟
مامان اوا: مگه ادمین
بعد رفت بیرون
اوا خواست بزنه اون پام که سالم بودو سریع گذاشتم رو شکمش و هلش دادم عقب
اوا: خدا لعنتت کنهههههههه (با جیغ)
من: هه^_^
اوا: توله سگ
من: بابا برو مشقاتو بنویس فردا استادت تنبیهت میکنه
یهو اوا نیشش باز شد
اوا: تارا انقدر استادمون قشنگه انقدر قشنگه که همه دخترا افتادن روش
من: افتادن روش؟
اوا: منحرف نشو بیشعور منظورم اینه که دنبالشن و اینا
من: اوکی
اوا: من برم دیه
من: شرت کم
اوا:کثافت
من: گمشو دیه
رفت بیرون واقعا حوصلم سر رفته بود کاش الان تهران بودم مامان بابام نمیدونن که تصادف کردم زنگ مامان زدم
مامان: الو سلام
من: عه سلام
مامان: خوبی عزیزم
من: ممنون بدون من خوش میگذره خونه خالی با شوهرت؟ 😁
مامان: گمشو بیشعور بی حیا
من: هعی دلمو شکوندی بعد قرنی زنگت زدم داری بم فحش میدی
مامان: حقته چش سفید
من: مام نیام خونه ببینم دوتا بچه تو بغل باباست
مامان: بیشعور کثافت گمشو (با جیغ)
قطع کرد کرم دارم دیه
یهو گوشیم زنگ خورد با فکر اینکه مامان باشه نیشم باز شد ولی شماره ناشناس بود
من: الو
طرف: سلام تارا خانمممم(با کنایه)
من: شما؟
صداش اشنا بود
طرف: همونیم که قلب عشقشو ازش دزدیدی
من: بچ کم داری؟ چرا چص میگی؟ عشقت کدوم خره خودت کدوم خری؟
طرف: النازم عشقمم ارتام حالا شناختی (با داد)
من: هه پفیوز از اول بگو گفتم صدای نکرت اشناست وای به تخمم من با عشقت چیکار دارم
الناز: تا جایی که میدونم برات غیرتی میشه
من: عمو فک کنم زیاد خوابیدی مخت تاب برداشته
قطع کردم سه بار دیگه زنگ زد ولی جواب ندادم
دوباره گوشیم زنگ خورد فک کردم الناز خواستم جواب بدم فحش بدم دیدم سوگله
من: سلام سوگل خانم یادی از ما کردی؟
سوگل: سلاااام بیشعور من زنگ نمیزنم تو حداقل نباید یه زنگی بزنی؟
من: انقدر برام بی ارزش بودی حوصله نداشتم
سوگل: خیلی اشغالی حالا این حرفارو ولش تو دانشگاه یه استاد کراشی داریم که نگو لامصب انقدر قشنگه
من: کیه؟
سوگل: نمیدونم اسمشو یادم رفت
من: خاک تو سرت
سوگل: مگم چرا نیومدی دانشگاه؟
من: مشهدم پام شکسته بابا مامانمم نمیدونن فعلا میمونم تا دوشنبه که خوب شه سع شنبه هم میام دانشگاه
سوگل: کاش با خودم باشن کلاسات
من: هوم
سوگل: راستی امسالم میخوای همون لباساتو بپوشی بیای دانشگاه
من: اره
سوگل خندیدو گفت
سوگل: خاک تو سرت اینبار مدیره دارت میزنه
من: تخمشو داره؟
سوگل: فک نکنم
من: سوگلی الان شارژت تموم میشه بیا اینستا چت کنیم
سوگل: بش خدافظ
من: اوسکل خدافظ چیه
خندیدو قطع کرد
زود رفتم توی صفحع چتش گفتم
من: خل کصخل چی بگیم؟
سوگل: با ادب باش پدر خوشگل
من: نوموخوام
سوگل: به چتفم (کتفم)
من: اوکی مگم سوگلی چرا انقدر کم فالوور داری؟
سوگل: نمدونم مح که شانس تورو ندرم
من: حیح چشت دراد
سوگل: راستی مشهد کجا میمونی؟
من: دوستم
سوگل: اها
من: یه داداشم داره😁😂
سوگل: اووووووووووو
من: گه نخور باو الان تهرانه
سوگل: وویی حیف شد
من: کثافت ماجرا های بیشتری داره سه شنبه برات تعریف میکنم
سوگل: باشه کار نداری میخوایم بریم مهمونی
من: نه برو گوزو
سوگل: خودافظ عبضی
من: خیدافس چسافت
۹.۵k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.