p2
ویو هیون
من هیونجینم هوانگ هیونجین....و دو سه ساله با ا.ت ازدواج کردم....این چندوقته ا.ت همش درباره کوتاه کردن موهاش حرف میزد و من کاملا مخالف بودم.... خب من موهاشو خیلی خیلی دوست داشتم و نمیخواستم کوتاهشون کنه.... این چند روز خونه نبودم و رفته بودم آمریکا برای کنسرتمون و تا دو روز دیگه میرسم کره...به ا.ت گفتم که سه روز دیگه میام تا سوپرایزش کنم
و من سه شنبه میرسم کره
ویو ا.ت
بعد کوتاه کردن موهام رفتم خونه اصلا به اینکه قراره چه توضیحی به هیون بدم فکر نکردم
مطمئن بودم بیچاره م سه روز دیگه هیون برمیگشت و من توی این سه روز نیاز به یه راهی داشتم که موهام بلنده شه
سه شنبه
ویو هیون
هواپیما به زمین نشست و رفتم سمت ماشینم از اعضا خدافظی کردم و رفتم سمت خونه
بعد یه ربع رسیدم آروم کلید انداختم و رفتم داخل خونه
ویو ا.ت
صدای کلید انداختن داخل در رو شنیدم بجز من و هیون کسی کلیدخونه رو نداشت پس از ترس یه جا میخکوب شدم هیون اومد داخل اومد و منو دید....تا چهرش رو دیدم سریع فرار کردم رفتم داخل اتاقمون و در رو قفل کردم.
من هیونجینم هوانگ هیونجین....و دو سه ساله با ا.ت ازدواج کردم....این چندوقته ا.ت همش درباره کوتاه کردن موهاش حرف میزد و من کاملا مخالف بودم.... خب من موهاشو خیلی خیلی دوست داشتم و نمیخواستم کوتاهشون کنه.... این چند روز خونه نبودم و رفته بودم آمریکا برای کنسرتمون و تا دو روز دیگه میرسم کره...به ا.ت گفتم که سه روز دیگه میام تا سوپرایزش کنم
و من سه شنبه میرسم کره
ویو ا.ت
بعد کوتاه کردن موهام رفتم خونه اصلا به اینکه قراره چه توضیحی به هیون بدم فکر نکردم
مطمئن بودم بیچاره م سه روز دیگه هیون برمیگشت و من توی این سه روز نیاز به یه راهی داشتم که موهام بلنده شه
سه شنبه
ویو هیون
هواپیما به زمین نشست و رفتم سمت ماشینم از اعضا خدافظی کردم و رفتم سمت خونه
بعد یه ربع رسیدم آروم کلید انداختم و رفتم داخل خونه
ویو ا.ت
صدای کلید انداختن داخل در رو شنیدم بجز من و هیون کسی کلیدخونه رو نداشت پس از ترس یه جا میخکوب شدم هیون اومد داخل اومد و منو دید....تا چهرش رو دیدم سریع فرار کردم رفتم داخل اتاقمون و در رو قفل کردم.
۵.۴k
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.