سه پارتی 당신의 미소 پارت ۱
نگاهی به هانای تو خواب انداختم باعث لبخندی رو لبم شد همه چیش به جیمین رفته دختر کم لبخند کیوتش صورت سفیدش دستای کوچیکش ... ولی اخلاقش صد در صد به من رفته تکون ریزی تو خواب خورد
اوه باید بیدارش کنم برای نقشه تولد پدرش
هانا هانا دختر پاشو یادت رفته ...
با صدای مادرش وینی هانا از خواب پاشد به یاد آوردن اینکه امروز تولد پدرشه با ذوق از از تخت خواب راحت گرم نرمش پایین آمد ...
هانا« اعوم راست میگی خب باید چیکار کنیم
وینی « من کی دروغ گفتم خب تو کاری نداشته باش اماده شود...
جایی بریم هانا مشغول پوشیدن لباسش شد ...
وینی از این سوپرایزی که برای جیمین در نظر گرفته بود بسیار خوشحال بود تصمیم گرفته بود در طبیعت سوپرایز خفنی براش بگیره بعد از آماده شدن هانا به سمت ماشین رفتن خب کیکم گذاشتم بادکنک گذاشتم همه چی آمده است خب پیش به سوی طبیعت ... هانا آماده ای
هانا « بلهههههههه
موزیکی پلی کردم اوه خدای من چه جالب آهنگ از جیمین بود ..
هانا« مادر مادر ببین آهنگ بابا ست بابا این آهنگ خیلی دوست داره
وینی« آه درسته ولی نه بیشتر از تو
نگاهی به ساعت. تلفنم انداختم ساعت ۲بعد ظهر بود خب کیک که سفارش داده بودم امروز رسید به دستم بقیه رو هم که جوره ...
اوه باید بیدارش کنم برای نقشه تولد پدرش
هانا هانا دختر پاشو یادت رفته ...
با صدای مادرش وینی هانا از خواب پاشد به یاد آوردن اینکه امروز تولد پدرشه با ذوق از از تخت خواب راحت گرم نرمش پایین آمد ...
هانا« اعوم راست میگی خب باید چیکار کنیم
وینی « من کی دروغ گفتم خب تو کاری نداشته باش اماده شود...
جایی بریم هانا مشغول پوشیدن لباسش شد ...
وینی از این سوپرایزی که برای جیمین در نظر گرفته بود بسیار خوشحال بود تصمیم گرفته بود در طبیعت سوپرایز خفنی براش بگیره بعد از آماده شدن هانا به سمت ماشین رفتن خب کیکم گذاشتم بادکنک گذاشتم همه چی آمده است خب پیش به سوی طبیعت ... هانا آماده ای
هانا « بلهههههههه
موزیکی پلی کردم اوه خدای من چه جالب آهنگ از جیمین بود ..
هانا« مادر مادر ببین آهنگ بابا ست بابا این آهنگ خیلی دوست داره
وینی« آه درسته ولی نه بیشتر از تو
نگاهی به ساعت. تلفنم انداختم ساعت ۲بعد ظهر بود خب کیک که سفارش داده بودم امروز رسید به دستم بقیه رو هم که جوره ...
۸۶.۸k
۲۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.