عشق در نگاه اول پارت26
کوک: به به دوست قدیمی یا بهتره بگم دشمن قدیمی
هان: عوضی ولم کن
کوک: چرا؟؟؟؟
هان: چون اگه ولم نکنی اون دختر کوچولو رو نمیبینی
کوک: خفه شو
هان: اوکی ولی من راستش رو گفتم الان شوگا میره و میخورنش
کوک: درست زر بزن ببینم
هان: سوپرایز من ی تله بودم تا حواس تو رو پرت کنم
کوک: چی
کوک ویو
سریع به ادمام گفتم مواظب اون عوضی باشن سریع سوار ماشین روشن کردم و رفتم به سمت خونه
ویو ات
نشسته بودم داشتم فیلم نگاه میکردم که صدای زنگ اومد رفتم از سوراخی در نگاه کردم اون کوک نبود ی مرد غریبه بود زود درو چند قفله زدم با خودم گفتم شاید یکی از دوستای کوک باشه ولی کوک گفت درو وا نکنم رفتم عقب چند بار زنگ زد تند تند میکوبید به در واقعا ترسیده بودم رفتم بدو بدو گوشیمو برداشتم به کوک زنگ زدم
کوک: ات خوبی کجایی
ات: کوک سریع بیا
کوک: باشه الان میام
ات: ( صدای جیغ)
داشتم با کوک صحبت میکردم که یهو صدای شلیک اومد اون مرد به دست گیره شلیک کرده بود
شوگا: اوه لیدی چرا درو وا نمیکردی
ات: ت.. و کی.. هس... تی
هان: عوضی ولم کن
کوک: چرا؟؟؟؟
هان: چون اگه ولم نکنی اون دختر کوچولو رو نمیبینی
کوک: خفه شو
هان: اوکی ولی من راستش رو گفتم الان شوگا میره و میخورنش
کوک: درست زر بزن ببینم
هان: سوپرایز من ی تله بودم تا حواس تو رو پرت کنم
کوک: چی
کوک ویو
سریع به ادمام گفتم مواظب اون عوضی باشن سریع سوار ماشین روشن کردم و رفتم به سمت خونه
ویو ات
نشسته بودم داشتم فیلم نگاه میکردم که صدای زنگ اومد رفتم از سوراخی در نگاه کردم اون کوک نبود ی مرد غریبه بود زود درو چند قفله زدم با خودم گفتم شاید یکی از دوستای کوک باشه ولی کوک گفت درو وا نکنم رفتم عقب چند بار زنگ زد تند تند میکوبید به در واقعا ترسیده بودم رفتم بدو بدو گوشیمو برداشتم به کوک زنگ زدم
کوک: ات خوبی کجایی
ات: کوک سریع بیا
کوک: باشه الان میام
ات: ( صدای جیغ)
داشتم با کوک صحبت میکردم که یهو صدای شلیک اومد اون مرد به دست گیره شلیک کرده بود
شوگا: اوه لیدی چرا درو وا نمیکردی
ات: ت.. و کی.. هس... تی
۲۱.۳k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.