قدرت عشق Part. 36
رانگ ـ خوب از کی شروع کنیم
هانا ـ از فردا بیا امروز رو خوش باشیم
رانگ ـ باهات موافقم
خوب حالا چیکار کنیم
هانا ـ بیا برای هم تعریف کنیم که توی این چند سال چی شد
خـوب کی اول شروع می کنه
رانگ ـ من من
هانا. خوب بگو
رانگ ـ من بعد از اینکه از هم جدا شدیم افسردگی گرفتم و چند بار دست به خودکشی زدم ولی شانس اوردم مادرم به ووقع رسید وگرنه الا این لخظه ها رو حس نمی کردم
هانا ـ واقعا متاسفم باید
رانگ ـ نه تقصیر تو که نبوده حالا بزار بقیه شو تعریف کنم خوب بعدش مادرم گفت مه بهتره بری امریکا منم قبول کردم و رفتم امریکا اونجا یه چند وقت تهت نظر دکتر روان پزشک بودم و بعد از مدتی حالم بهتر شد
بعدش همش در سیع می کردم از حالت و کار هایی که می کنی با خبر بشم چند بار هم بهت زنگ زدم ولی بعدش فهمیدم
که شمارت رو عوض کردی
دیگه بی خیال شدم و سیع مردم لبنجا یه رشته ی خوب انتخاب کنم اول خواستم برم رشته هنر ولی مادرم مخالفت کرد و گفت برای اداره ی شرکت باید رشته ی مدیریت بخونی منم به اجبار اینکا رو کردم بلاخره بعد پنج سال درس خوندن کارم توی امریکا تموم شد و اومدم اینجا و بقیه شو خودت می دونی حالا تو بگو
هانا ـ از فردا بیا امروز رو خوش باشیم
رانگ ـ باهات موافقم
خوب حالا چیکار کنیم
هانا ـ بیا برای هم تعریف کنیم که توی این چند سال چی شد
خـوب کی اول شروع می کنه
رانگ ـ من من
هانا. خوب بگو
رانگ ـ من بعد از اینکه از هم جدا شدیم افسردگی گرفتم و چند بار دست به خودکشی زدم ولی شانس اوردم مادرم به ووقع رسید وگرنه الا این لخظه ها رو حس نمی کردم
هانا ـ واقعا متاسفم باید
رانگ ـ نه تقصیر تو که نبوده حالا بزار بقیه شو تعریف کنم خوب بعدش مادرم گفت مه بهتره بری امریکا منم قبول کردم و رفتم امریکا اونجا یه چند وقت تهت نظر دکتر روان پزشک بودم و بعد از مدتی حالم بهتر شد
بعدش همش در سیع می کردم از حالت و کار هایی که می کنی با خبر بشم چند بار هم بهت زنگ زدم ولی بعدش فهمیدم
که شمارت رو عوض کردی
دیگه بی خیال شدم و سیع مردم لبنجا یه رشته ی خوب انتخاب کنم اول خواستم برم رشته هنر ولی مادرم مخالفت کرد و گفت برای اداره ی شرکت باید رشته ی مدیریت بخونی منم به اجبار اینکا رو کردم بلاخره بعد پنج سال درس خوندن کارم توی امریکا تموم شد و اومدم اینجا و بقیه شو خودت می دونی حالا تو بگو
۸.۳k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.