دختر اجاره ای 🕸🖤
دختر اجاره ای 🕸🖤
𝐩𝐚𝐫 ¹⁵
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🕸🖤
تهیونگ: چی!؟ آها اونا وقتی تو افتادی ولشون کردم😁
جنی: داری میخندی؟
تهیونگ: نباید بخندم؟
جنی: دیونه شدی؟ کلی پول واسشون خرج کردی.. من به درک همه ی پولاتو حدر دادی.. اوففففف
تهیونگ: یعنی میگی تو رو اونجا ول میکردم؟
جنی: نه
تهیونگ: پس چی؟
جنی: نمیدونم🥴فقط بریم
تهیونگ خندید
جنی: میخندی؟
تهیونگ: نه
جنی: چرا دیدم داشتی میخندیدی؟ چی خنده داره بگو منم بخندم😤
تهیونگ: ای خدا🤧هیچی نشد
جنی: باشه بریم
حرکت کردن رفتن خونه ی جنی..
جنی: راستی دوستات..
تهیونگ: توی بیمارستان بودیم زنگ زدم گفتم نیان
جنی: آها پس بریم بخوابیم
[( فردا )]
تهیونگ بیدار شد غذا آماده کرد رفت جنی رو بیدار کنه
در زد
تهیونگ: جنی بیداری؟
جنی: آره چیشد
تهیونگ: بیا غذا آماده کردم
جنی: آممم.. من غذا نمیخورم سیرم
تهیونگ: چرا چیزی شده؟
جنی: نه صبح قبل تو یکم غذا خوردم سیرم.. الان خوابم میاد
تهیونگ: باشه
رفت سر میز
تهیونگ: هعی.. تنها حال نمیده😕
[( بعد از ظهر )]
تهیونگ: هنوز از اتاقش بیرون نیومده.. نکنه چیزیش شده باشه
رفت در اتاقشو زد
تهیونگ: جنی بیداری؟
جواب نداد..
دوباره در زد
تهیونگ: جنی..
بازم جواب نداد..
دوباره در زد
تهیونگ: دارم میام تو
سریع در اتاقشو باز کرد..
𝐩𝐚𝐫 ¹⁵
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍🕸🖤
تهیونگ: چی!؟ آها اونا وقتی تو افتادی ولشون کردم😁
جنی: داری میخندی؟
تهیونگ: نباید بخندم؟
جنی: دیونه شدی؟ کلی پول واسشون خرج کردی.. من به درک همه ی پولاتو حدر دادی.. اوففففف
تهیونگ: یعنی میگی تو رو اونجا ول میکردم؟
جنی: نه
تهیونگ: پس چی؟
جنی: نمیدونم🥴فقط بریم
تهیونگ خندید
جنی: میخندی؟
تهیونگ: نه
جنی: چرا دیدم داشتی میخندیدی؟ چی خنده داره بگو منم بخندم😤
تهیونگ: ای خدا🤧هیچی نشد
جنی: باشه بریم
حرکت کردن رفتن خونه ی جنی..
جنی: راستی دوستات..
تهیونگ: توی بیمارستان بودیم زنگ زدم گفتم نیان
جنی: آها پس بریم بخوابیم
[( فردا )]
تهیونگ بیدار شد غذا آماده کرد رفت جنی رو بیدار کنه
در زد
تهیونگ: جنی بیداری؟
جنی: آره چیشد
تهیونگ: بیا غذا آماده کردم
جنی: آممم.. من غذا نمیخورم سیرم
تهیونگ: چرا چیزی شده؟
جنی: نه صبح قبل تو یکم غذا خوردم سیرم.. الان خوابم میاد
تهیونگ: باشه
رفت سر میز
تهیونگ: هعی.. تنها حال نمیده😕
[( بعد از ظهر )]
تهیونگ: هنوز از اتاقش بیرون نیومده.. نکنه چیزیش شده باشه
رفت در اتاقشو زد
تهیونگ: جنی بیداری؟
جواب نداد..
دوباره در زد
تهیونگ: جنی..
بازم جواب نداد..
دوباره در زد
تهیونگ: دارم میام تو
سریع در اتاقشو باز کرد..
۵.۸k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.