عشق بی پایان پارت۳

خیلی کمک می‌خوام و ممنون-خو حالا از کجا شروع کنیم آها از کلاس خودمون اره؟_اره
_اخیش تموم شد کله دانشگاه تمیز شد اما حیف که باز کثیف میشه -اره بریم آب بخوریم_باش رفتم سمت اتاقی که میان استراحت میکنن چایی درست میکنن رفتیم آب ریختم تو لیوان همش سر کشیدم _نامجون خوبی؟-عا آره که داشت کم کم نزدیکم شد خوردم به دیوار_نامجون میخوای چیکار کن...لبش گذاشت رو لبم کله اتاق صدای بوسمون پر شده بود ازم جدا شد-اوم لبت چقد خوشمزه اش اخ نمیشه اینجا بفاکت بدم پس میریم خونه ی من خنده ی مرموز شیطانی رو لبش اومد _من با تو نمیا....منو انداخت رو کولش _ولم کن ولم کن محکم با دستم میزدم به پشتش یه اسپنک محکم زد به باسنم _اخ چته انداختم توی ماشین میخواستم در رو باز کنم در ماشین قفل بود سوار ماشین شد_در رو باز کن میگم در رو باز کن منحرف ولم کن -بزار برسم خونه اونوقت بهت نشون میدم جلوی یه عمارت بزرگ نگه داشت در رو باز کرد از دستم گرفت منو برد توی عمارت برد توی یه اتاق خیلی بزرگ و قشنگ انداختم روی که یهو......
از خیالاتون در بیاد 😂💔😐😌
پارت بعد اسماته جنبه نداری نخون 😈😈😈🔞🔞🔞🔞🔞
ها ها ها ها ها
شرط برای پارت۴ ۵۰لایک ۵کامنت
شرط که کمه پس انجام بشه😌😈😈🔞😂🥺😉⁦❤️⁩⁦❤️⁩