خون آشام من پارت ۸

~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*
یونا: بوی آدم کجاست؟؟؟
کوک : به تو ربطی نداره
یونا : خواهش میکنم بگو شایدم دوستامپ
کوک : هعی باشه دنبالم بیا
یونا و شوگا راه افتادن
یونا : شوگا
شوگا : بله
یونا : واقعن دوسم داری
شوگا : مگه مرض دارم دروغ بگم اگه چشم خون آشام به رنگ قرمز بدرخشه یعنی عاشقه و تو تمام عمر خون آشام فقط یه بار اتفاق میفته
یونا : عه چه خوب پس نمیتونی خیانت کنی آخ جون
شوگا : به چه چیزایی فکر میکنیا
کوک : بابا بسه سرم رفت
شوگا : خودت که هزار برار بدتری
کوک:😁
صبر کن *بو کشیدن* بوعه نیست
یونا : یعنی چی نیست؟
شوگا و کوک : یعنی یکی از خون آشام ها بردتش
یونا : چیییی(با جیغ و ناراحتی)
شوگا : پیداشون میکنیم باشه؟
یونا : با سر تایید کرد
شوگا : گوشی اوردی؟
یونا: آره چطور؟
شوگا : وسیله ای ازشون داری؟
یونا : آره
کوک : منظورت نامجون هیونگ و جیهوپ هیونگه؟
شوگا : آره این دوتا میتونن به ما کمک کنن
صبر کن *از قدرت بیناییش استفاده میکنه *
ایول جیهوپ اینجاست بدو بریم
شوگا : جیهوووووووووووپ