ازدواج اجباری پارت 52
#ازدواج_اجباری
پارت 52
ویو جیمین :
یونا خوابید
و رفتم خونه
دیدم اجوما امده .
اجوما : تا کی میخای به این کارات ادامه بدی ؟
با این کارا به چی میرسی
هوم ؟
جیمین : حوصله ندارم
فردا عروسیمه
وسایلی که میگم رو اماده کن
اجوما : اماده نمیکنم
جیمین : ات میکنه
اجوما : متاسفم برات
جیمین : گمشو بیرون
اجوما : ا..اما ..ات
جیمین : گفتم گمشو ( باداد )
اجوما رفت و جیمین رفت اتاق ات
ات داشت گریه میکرد
ات : حق..حق..خدایا..من چهگناهی کردم..بچه که بودم..حق..حق..مامان و بابام منو کتک میزدن..حق..حق..و میبردنم انباری بمونم ...حق..حق..
جیمین : اشکاتو ریختی ؟
گمشو برو اشپزخونه
ات : حق..الان..حق..میرم..
جیمین : لیست غذاهایی که میگم رو اماده کن برای عروسی تو خونه میگیریم
ات : با..باش
جیمین :
استیک
مرغ بریون ( مثلا هست دیگه 🥲)
پاستا
سالاد ..
نوشیدنیو....
کل اتاقارو تمیز میکنی
میزارو میاریمیچینی تو عمارت
حیاط تمیز باشه
توی لیوانا و بشقاب ها لک نباشه
بشقاب های اصل رو بیار بیرون
ات : چ..چشم
جیمین : فردا جلوی چشمام نبینمت
گم میشی میری یه جا ..
ات : ب..باش
جیمین : افرین
اجوما هم نمیاد کمکت رفته
ویو ات : بدنم خیلی درد میکرد
ولی باید انجام میدادم
رفتم غذاهارو درست کنم
چون دیر اماده میشد
اتاقارو تمیز کردم
حیاط رو شستم
و میز و صندلی هارو تمیز کردم
کمرم درد میکرد
یه دفعه
یه چیزی لای پام حس کردم
از این شانس عادت ماهانه شده بودم
سریع رفتم اتاقشم
و پد گذاشتم ..
کمرم و دلم درد میکرد
نمیتونستم تکون بخورم
اما باید انجام میدادم
جیمین : چیه باختی زندگیتو ؟
ات : يادت باشه من ي ادم بى ارزش مث تو رو از دست دادم
ولى تو كسى رو از دست دادى
كه واست ميمرد
پس تو باختىنه من!
جیمین:
پارت 52
ویو جیمین :
یونا خوابید
و رفتم خونه
دیدم اجوما امده .
اجوما : تا کی میخای به این کارات ادامه بدی ؟
با این کارا به چی میرسی
هوم ؟
جیمین : حوصله ندارم
فردا عروسیمه
وسایلی که میگم رو اماده کن
اجوما : اماده نمیکنم
جیمین : ات میکنه
اجوما : متاسفم برات
جیمین : گمشو بیرون
اجوما : ا..اما ..ات
جیمین : گفتم گمشو ( باداد )
اجوما رفت و جیمین رفت اتاق ات
ات داشت گریه میکرد
ات : حق..حق..خدایا..من چهگناهی کردم..بچه که بودم..حق..حق..مامان و بابام منو کتک میزدن..حق..حق..و میبردنم انباری بمونم ...حق..حق..
جیمین : اشکاتو ریختی ؟
گمشو برو اشپزخونه
ات : حق..الان..حق..میرم..
جیمین : لیست غذاهایی که میگم رو اماده کن برای عروسی تو خونه میگیریم
ات : با..باش
جیمین :
استیک
مرغ بریون ( مثلا هست دیگه 🥲)
پاستا
سالاد ..
نوشیدنیو....
کل اتاقارو تمیز میکنی
میزارو میاریمیچینی تو عمارت
حیاط تمیز باشه
توی لیوانا و بشقاب ها لک نباشه
بشقاب های اصل رو بیار بیرون
ات : چ..چشم
جیمین : فردا جلوی چشمام نبینمت
گم میشی میری یه جا ..
ات : ب..باش
جیمین : افرین
اجوما هم نمیاد کمکت رفته
ویو ات : بدنم خیلی درد میکرد
ولی باید انجام میدادم
رفتم غذاهارو درست کنم
چون دیر اماده میشد
اتاقارو تمیز کردم
حیاط رو شستم
و میز و صندلی هارو تمیز کردم
کمرم درد میکرد
یه دفعه
یه چیزی لای پام حس کردم
از این شانس عادت ماهانه شده بودم
سریع رفتم اتاقشم
و پد گذاشتم ..
کمرم و دلم درد میکرد
نمیتونستم تکون بخورم
اما باید انجام میدادم
جیمین : چیه باختی زندگیتو ؟
ات : يادت باشه من ي ادم بى ارزش مث تو رو از دست دادم
ولى تو كسى رو از دست دادى
كه واست ميمرد
پس تو باختىنه من!
جیمین:
۱۵.۱k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.