امام حسین(علیه السلام) در اشعارحضرت حافظ:
امام حسین(علیه السلام) در اشعارحضرت حافظ:
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجای آورد
منظور از پیر مغان امام حسین(ع) میباشد و شیخ که در لسان عرب منظور آدم کهن و پیر میباشد در اینجا حضرت ابراهیم(ع) میباشد که وی را مورد خطاب قرار میدهد و میفرماید من مرید پیر مغانم از من منرنج چرا که تو وعده کردی فرزندت را در سرزمین عرفات قربانی کنی ولی این واقعه اتفاق نیفتاد و امام حسین(ع) فرزندانش و خودش در سرزمین کربلا قربانی راه حق شدند و این وعده توسط او بجای آورده شد.
اشاره به آیه: وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ
یا در جای دیگر میفرماید:
از آستان پیر مغان سر چرا کشیم دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
که باز مراد از پیر مغان امام حسین(ع) میباشد و قصه ماجرای کربلا میباشد که میفرماید با وجود اینکه ماجرای کربلا یک قصه بیش نیست از هر زبان که میشنوم انگار تازه نقل میشود و یرای من این قصه دردناک عشق تکراری نیست و همیشه تازگی دارد.
گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت
در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو بتایید نظر خل معما میکرد
گفتم این جام جهانبین به تو کی داد حکیم
گفت آنروز که این گنبد مینا میکرد
آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت
چرا که مصلحت خود در آن نمیبینم
گرم نه پیر مغان در بروی بگشاید
کدام در بزنم چاره از کجا جویم
چل سال بیش رفت که من لاف میزنم
کز چاکران پیر مغان کمترین منم
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
حافظ جناب پیر مغان مامن وفاست
درس حدیث عشق بر او خوان وز او شنو
من که خواهم که ننوشم بجز از رواق خم
چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم
بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او بجای آورد
منظور از پیر مغان امام حسین(ع) میباشد و شیخ که در لسان عرب منظور آدم کهن و پیر میباشد در اینجا حضرت ابراهیم(ع) میباشد که وی را مورد خطاب قرار میدهد و میفرماید من مرید پیر مغانم از من منرنج چرا که تو وعده کردی فرزندت را در سرزمین عرفات قربانی کنی ولی این واقعه اتفاق نیفتاد و امام حسین(ع) فرزندانش و خودش در سرزمین کربلا قربانی راه حق شدند و این وعده توسط او بجای آورده شد.
اشاره به آیه: وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ
یا در جای دیگر میفرماید:
از آستان پیر مغان سر چرا کشیم دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
که باز مراد از پیر مغان امام حسین(ع) میباشد و قصه ماجرای کربلا میباشد که میفرماید با وجود اینکه ماجرای کربلا یک قصه بیش نیست از هر زبان که میشنوم انگار تازه نقل میشود و یرای من این قصه دردناک عشق تکراری نیست و همیشه تازگی دارد.
گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت
در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو بتایید نظر خل معما میکرد
گفتم این جام جهانبین به تو کی داد حکیم
گفت آنروز که این گنبد مینا میکرد
آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت
چرا که مصلحت خود در آن نمیبینم
گرم نه پیر مغان در بروی بگشاید
کدام در بزنم چاره از کجا جویم
چل سال بیش رفت که من لاف میزنم
کز چاکران پیر مغان کمترین منم
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
حافظ جناب پیر مغان مامن وفاست
درس حدیث عشق بر او خوان وز او شنو
من که خواهم که ننوشم بجز از رواق خم
چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم
بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ
۴.۰k
۱۸ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.