فیک تقاص پارت ۲۱
حضور تهیونگ واسم ازار دهنده تر از حضور جونگ کوکه
از اونجایی که رشته ی افکارم و پاره کرده بود خیلی عصبی شدم و گفتم چرا سعی میکنی باهام صمیمی و مهربون رفتار کنی ؟
با این حرفم خیلی شوکه شد و گفت اااام ... خب ببخشد نمیدونستم بدت میاد
تا حالا شده حرفی رو بزنید و بعدش مثل سگ پشیمون بشید ؟ الان پشیمون شدم ... چرا من خیلی سریع عذاب وجدان میگیرم ؟ یه حرفی رو صادقانه میگم ولی بعدش طرف مقابل ناراحت میشه و من عذاب وجدان میگیرم البته الان به تهیونگ نمیخوره ناراحت شده باشه ولی در کل عذاب وجدان گرفتم و اصلا دوست ندارم ازش عذرخواهی کنم ....
با حرص گفتم ببخشید ..
تهیونگ با تعجب گفت واسه چی ؟
گفتم بد حرف زدم
تهیونگ با خنده گفت نه بابا من عادت دارم
چرا هر حرفش باعث میشه قلبم بگیره ؟ چرا منو یاد جیمین میندازه ؟ رومخه ! به چی عادت داره ؟ به اینکه اذیتش کنن و باهاش بد حرف بزنن ؟ اعصابم و خورد میکنه ...
با عصبانیتی که دست خودم نبود گفتم به چی عادت داری ؟ به اینکه بقیه باهات بد حرف بزنن ؟
تهیونگ با تعجب گفت چرا اینقد مودی هستی .. چه ربطی داشت ؟
گفتم خیلی هم ربط داشت چرا میزاری بقیه باهات بد حرف بزنن ؟
تهیونگ گفت الان به خاطر این عصبی شدی ؟
گفتم اره
تهیونگ گفت جیمین در موردت بهم گفته بود گفته بود خیلی مودی هستی ولی دیگه در این حد فک نمیکردم
گفتم خیلی رو مخیییی ... خیلییییییییی
تهیونگ گفت چرا ؟
چیزی نگفتم چون واقعا جوابی واسش نداشتم ... باید بهش میگفتم منو یاد جیمین میندازی ؟ چون اونم خیلی رو مخم میرفت ؟
تهیونگ با خنده گفت من خودم نامزد دارم ولی دیگه در این حد غیرقابل پیش بینی نیس تو خیلی مودی هستی !
وقتی گفت نامزد داره ذوق زده شدم حقیقتا خوشحال شدم و نمیدونم دلیل خوشحال شدنم چی بود
با ذوق گفتم واقعا ؟ پس چرا تا حالا ندیدمش ؟
تهیونگ یهو شروع کرد قهقه زدن
اسکلِ نفهم کجای سوالم خنده داش ؟
تهیونگ با خنده گفت یهو از مود ناراحتت عصبی میشی و الانم ذوق زده شدی چه موادی میزنی ؟ واقعا ساقیت خوب ادمی بوده ... جنس اصل میداده بهت !
پوکر بهش خیره شدم و گفتم میدونستی اصلا بامزه نیستی ؟
تهیونگ گفت الان گفتی فهمیدم
این پارت خیلی کم شد خودمم میدونم😂😂
از اونجایی که رشته ی افکارم و پاره کرده بود خیلی عصبی شدم و گفتم چرا سعی میکنی باهام صمیمی و مهربون رفتار کنی ؟
با این حرفم خیلی شوکه شد و گفت اااام ... خب ببخشد نمیدونستم بدت میاد
تا حالا شده حرفی رو بزنید و بعدش مثل سگ پشیمون بشید ؟ الان پشیمون شدم ... چرا من خیلی سریع عذاب وجدان میگیرم ؟ یه حرفی رو صادقانه میگم ولی بعدش طرف مقابل ناراحت میشه و من عذاب وجدان میگیرم البته الان به تهیونگ نمیخوره ناراحت شده باشه ولی در کل عذاب وجدان گرفتم و اصلا دوست ندارم ازش عذرخواهی کنم ....
با حرص گفتم ببخشید ..
تهیونگ با تعجب گفت واسه چی ؟
گفتم بد حرف زدم
تهیونگ با خنده گفت نه بابا من عادت دارم
چرا هر حرفش باعث میشه قلبم بگیره ؟ چرا منو یاد جیمین میندازه ؟ رومخه ! به چی عادت داره ؟ به اینکه اذیتش کنن و باهاش بد حرف بزنن ؟ اعصابم و خورد میکنه ...
با عصبانیتی که دست خودم نبود گفتم به چی عادت داری ؟ به اینکه بقیه باهات بد حرف بزنن ؟
تهیونگ با تعجب گفت چرا اینقد مودی هستی .. چه ربطی داشت ؟
گفتم خیلی هم ربط داشت چرا میزاری بقیه باهات بد حرف بزنن ؟
تهیونگ گفت الان به خاطر این عصبی شدی ؟
گفتم اره
تهیونگ گفت جیمین در موردت بهم گفته بود گفته بود خیلی مودی هستی ولی دیگه در این حد فک نمیکردم
گفتم خیلی رو مخیییی ... خیلییییییییی
تهیونگ گفت چرا ؟
چیزی نگفتم چون واقعا جوابی واسش نداشتم ... باید بهش میگفتم منو یاد جیمین میندازی ؟ چون اونم خیلی رو مخم میرفت ؟
تهیونگ با خنده گفت من خودم نامزد دارم ولی دیگه در این حد غیرقابل پیش بینی نیس تو خیلی مودی هستی !
وقتی گفت نامزد داره ذوق زده شدم حقیقتا خوشحال شدم و نمیدونم دلیل خوشحال شدنم چی بود
با ذوق گفتم واقعا ؟ پس چرا تا حالا ندیدمش ؟
تهیونگ یهو شروع کرد قهقه زدن
اسکلِ نفهم کجای سوالم خنده داش ؟
تهیونگ با خنده گفت یهو از مود ناراحتت عصبی میشی و الانم ذوق زده شدی چه موادی میزنی ؟ واقعا ساقیت خوب ادمی بوده ... جنس اصل میداده بهت !
پوکر بهش خیره شدم و گفتم میدونستی اصلا بامزه نیستی ؟
تهیونگ گفت الان گفتی فهمیدم
این پارت خیلی کم شد خودمم میدونم😂😂
۴۶.۳k
۰۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.