p4
p4
ا.ت ویو
مامانم هماهنگ کرد قرار شد
۳۰ مین دیگه حرکت کنه
منم باهاش خداحافظی کردم و کمک کردم وسایلش و جمع کنه
تقریبا چند مین که مامانم رفته و من موندم چیکار کنم تنهایی
که یادم افتاد جیمینی هم در کار هست
رفتم اتاقم و در کشو رو باز کردم
+ هوی میتونی بیای بیرون
_ خوبه بغلم کن
+ چی عمرا
_ بغلم کن بیارم بیرون دیگه ای بابا
+ آها باشع
بغلش کردم گذاشتمش زمین
_ خوبه حالا برام غذا بیار گشنمه
+ هوفف بیا پایین میز چیدم
_ ببخشید من اردکم پا ندارم
بلند کردمش و رفتیم سره میز شام
_ اخ جون گوشت و کاهو و همینطور نوشابه
+ بخور
جیمین ویو
سرویس شدم انقد خوردم
دیگه نمیتونم راه برم...
ا.ت ویو
مامانم هماهنگ کرد قرار شد
۳۰ مین دیگه حرکت کنه
منم باهاش خداحافظی کردم و کمک کردم وسایلش و جمع کنه
تقریبا چند مین که مامانم رفته و من موندم چیکار کنم تنهایی
که یادم افتاد جیمینی هم در کار هست
رفتم اتاقم و در کشو رو باز کردم
+ هوی میتونی بیای بیرون
_ خوبه بغلم کن
+ چی عمرا
_ بغلم کن بیارم بیرون دیگه ای بابا
+ آها باشع
بغلش کردم گذاشتمش زمین
_ خوبه حالا برام غذا بیار گشنمه
+ هوفف بیا پایین میز چیدم
_ ببخشید من اردکم پا ندارم
بلند کردمش و رفتیم سره میز شام
_ اخ جون گوشت و کاهو و همینطور نوشابه
+ بخور
جیمین ویو
سرویس شدم انقد خوردم
دیگه نمیتونم راه برم...
۳.۶k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.