دخترخوانده ی هیولا پارت چهل و نهم
•••دختر خوانده ی هیولا•••
•••پارت چهل و نه•••
"شدو"
در رو باز میکنم و وارد خونه میشم.
الیزابت جلو تلویزیون بود و تا صدای کلید توی دستامو شنید گوشاشو تکون داد و سرشو چرخوند به سمتم.
- سلام الیزابت.
الیرابت- سلاممم. خسته نباشی.
- ممنون.
سونیک- سلام شدز.
-سلام.
سیلور- سلام داداش بزرگه.
- سلام به همگی!
"سیلور"
شدو- بوی غذای تند میاد.. بوی سوسیس و سس خردل..
- داداشی چهارتا چیلی داگ خوشمزه درست کردیمم.
شدو- اوو واقعا؟
الیزابت- اره که وقتی اومدی باهم بخوریم خستگیت دربره. مگه نه سیلور؟
- اره خیلی زحمت کشیدیمم.
•••پارت چهل و نه•••
"شدو"
در رو باز میکنم و وارد خونه میشم.
الیزابت جلو تلویزیون بود و تا صدای کلید توی دستامو شنید گوشاشو تکون داد و سرشو چرخوند به سمتم.
- سلام الیزابت.
الیرابت- سلاممم. خسته نباشی.
- ممنون.
سونیک- سلام شدز.
-سلام.
سیلور- سلام داداش بزرگه.
- سلام به همگی!
"سیلور"
شدو- بوی غذای تند میاد.. بوی سوسیس و سس خردل..
- داداشی چهارتا چیلی داگ خوشمزه درست کردیمم.
شدو- اوو واقعا؟
الیزابت- اره که وقتی اومدی باهم بخوریم خستگیت دربره. مگه نه سیلور؟
- اره خیلی زحمت کشیدیمم.
۲.۱k
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.