پارت2
ویو نامجون
داشتم از پله ها میومدم پایین که دیدم ات چشماش گرد شده و رنگش پریده بود انگار داشت میلرزید
بهش گفتم
نامجون: ات خوبی؟
ات: تو........ تو...... خو.. نا.. شا.. می؟
نامجون: چی میگی ات؟(میاد نزدیک)
ات: لطفا نزدیکم نشین
نامجون: اروم باش کاریت ندارم
و اروم گذاشتمش رو مبل و براش اب اوردم
نامجون: بهتری؟
ات:(سر تکون دادن به معنی اره)
نامجون: من کارین ندارم فقط به سومی نگو
ات: مگه دیوونم اون هنوز بچست
نامجون: مث یه مادر رفتار میکنی
ات من
...............ـ
به نظرتون نامجون چی میگه؟
داشتم از پله ها میومدم پایین که دیدم ات چشماش گرد شده و رنگش پریده بود انگار داشت میلرزید
بهش گفتم
نامجون: ات خوبی؟
ات: تو........ تو...... خو.. نا.. شا.. می؟
نامجون: چی میگی ات؟(میاد نزدیک)
ات: لطفا نزدیکم نشین
نامجون: اروم باش کاریت ندارم
و اروم گذاشتمش رو مبل و براش اب اوردم
نامجون: بهتری؟
ات:(سر تکون دادن به معنی اره)
نامجون: من کارین ندارم فقط به سومی نگو
ات: مگه دیوونم اون هنوز بچست
نامجون: مث یه مادر رفتار میکنی
ات من
...............ـ
به نظرتون نامجون چی میگه؟
۴.۴k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.