پارت 1 عشق نامجون
از زبون لینا 👇
امروز روز اول مدرسه بود عههه یادم رفت امروز روز اول دانشگاه هست 😐
رفتم صبحونه خوردم خب راستش من تنها زندگی میکنم و صاحب خونه میگه که یه هم خونه جدید میخواد بیاره و منم نمیدونم کیه فقط دعا میکنم دختر باشه 😞
رفتم توی دانشگاه و دیدم یه 3 پسر دارن میان سمتم بهشون اهمیت ندادم و راه خودم را رفتم که یکی از پسر های گفت
چانیول:::هیوجین خاک بر سرت چرا چیزی نگفتی 🤦♀
هیوجین:::چی حرف نزن تا نکشتمت
بعد بهش میگم 🤦♀
داشتم از خنده منفجر میشدم یعنی اینقدر خوشگلم 🤷♀
رفتم سر کلاس نشستم و همینجوری به پنجره نگاه میکردم که دیدم همون پسره هیو جین داره یه پسره را میزنه سریع دویدم بیرون و جلو ش را گرفتم
لینا :::داری چه غلطی میکنی احمق
هیوجین :::به تو چه مثلا میخوای چکار کنی
انگشت فاکم را گرفتم توی صورتش و محکم با مشت زدم توی صورت و افتاد روی زمین
مونی(نامجون):::حالت خوبه کوک خوبی😰
کوک:::اره خوبم به لطف این خانوم
لینا:::قابل نداشت
جیمین::اسمت چیه؟؟
لینا :::من مین لینا هستم
مونی:::واقعا ممنون هستیم من نامجون هستم اینم موچی و اینم کوک 😊
لینا :::از اشنایی باهاتون خوشبختم
کوک::همچنین
دیدم هیو جین بلند شد و دستش روی صورتش بود دستش را گرفتم
لینا:::بیا بریم پیش خانم دکتر مدرسه تا اخراجم نکردن 😏
هیوجین:::عهههههههه میزنی بعد میبری پیش خانم دکتر مدرسه😡
ادامه در پارت بعد 🔥🎃🔥🎃🔥🎃🔥🎃
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
امروز روز اول مدرسه بود عههه یادم رفت امروز روز اول دانشگاه هست 😐
رفتم صبحونه خوردم خب راستش من تنها زندگی میکنم و صاحب خونه میگه که یه هم خونه جدید میخواد بیاره و منم نمیدونم کیه فقط دعا میکنم دختر باشه 😞
رفتم توی دانشگاه و دیدم یه 3 پسر دارن میان سمتم بهشون اهمیت ندادم و راه خودم را رفتم که یکی از پسر های گفت
چانیول:::هیوجین خاک بر سرت چرا چیزی نگفتی 🤦♀
هیوجین:::چی حرف نزن تا نکشتمت
بعد بهش میگم 🤦♀
داشتم از خنده منفجر میشدم یعنی اینقدر خوشگلم 🤷♀
رفتم سر کلاس نشستم و همینجوری به پنجره نگاه میکردم که دیدم همون پسره هیو جین داره یه پسره را میزنه سریع دویدم بیرون و جلو ش را گرفتم
لینا :::داری چه غلطی میکنی احمق
هیوجین :::به تو چه مثلا میخوای چکار کنی
انگشت فاکم را گرفتم توی صورتش و محکم با مشت زدم توی صورت و افتاد روی زمین
مونی(نامجون):::حالت خوبه کوک خوبی😰
کوک:::اره خوبم به لطف این خانوم
لینا:::قابل نداشت
جیمین::اسمت چیه؟؟
لینا :::من مین لینا هستم
مونی:::واقعا ممنون هستیم من نامجون هستم اینم موچی و اینم کوک 😊
لینا :::از اشنایی باهاتون خوشبختم
کوک::همچنین
دیدم هیو جین بلند شد و دستش روی صورتش بود دستش را گرفتم
لینا:::بیا بریم پیش خانم دکتر مدرسه تا اخراجم نکردن 😏
هیوجین:::عهههههههه میزنی بعد میبری پیش خانم دکتر مدرسه😡
ادامه در پارت بعد 🔥🎃🔥🎃🔥🎃🔥🎃
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۱۷.۵k
۱۷ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.