روزگار بی تی اس
تکپارتی : روزگار بی تی اس
ژانر : کمی طنز
شخصست ها:کل اعضا؛میچا(یه دختره و عضو هشتم بی تی اس هست مثلا)
(میچا👇)
داشتم روی استیج با ارمی ها اجرا میکردم که یهو به صدایی اومد خدایا این چه صدایی هست بهو چشمام باز کردم . فهمیدم خواب دیدم . اعصبانی بودم از دو نظر
۱- اجرا با ارمی ها واقعی نبود
۲-این صدا منو از خواب بیدار کرده😠
رفتم که ببینم این صدای بی موقع از کدام خروسی در می آید😂 اما همین که اولین قدمم رو گذاشتم پام خورد به به چیزی و شکست 🫥 پایین رو نگاه کردم و دیدم وای وای وای چی رو شکوندم . دسـته PS5🤫🙄
( کوک و میچا هم اتاقی هستند داخل خوابگاه)
نمیدونم از کدوم دردبنالم😂
۱-پام درد میکنه
۲- دستهPS5 رو شکوندم
۳- از خواب بیدار شدم
😂😂😂😂😂😂
ای روز گار چته تو آخه😂
رفتم و دیدم اونجا چه خبره
اما با دیدن این صحنه شوکه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
.
.
نشدم😂( شاید فکر کردی شوکه شده😂😂)
مثل همیشه جیهوپ بود که اهنگ گذاشته بود و قر میداد اول خواستم هرچی از دهنم بیرون میاد رو به جیهوپ بگم اما دیدم هم خودم حوصله ندارم هم اون حالش خوبه پس راهمو گرفتم سمت اتاق و رفتم روی تختم و شروع کردم چشمامو بزور بستن که مثلا دوباره بخوابم اما مگه فایده داشت؟😂 آهنگ جیهوپ وسوسم میکرد که برم و قر بدم چون خیلی اهنگ خفنی بود .😂✌🏼
دیگه نتونستم جلو خودم رو بگیرم و با کله رفتم که برقصم😂❤️💃🏻
بعد از کلی رقص و شادی خَستمون شد که در یه اتاق با ضربه باز شد اول خوب نگاه کردم کسی رو ندیدم اما بعد از چند لحظه شوگا جلومون ظاهر شد
(میچا - جیهوپ+شوگا×)
× اَهههه(داد کشید)
+ یا چهارده معصوم حالا چیکار کنیم 🥺
- یه فکری دارم💡
+بگم
- اَل فــراااااار 🏃🏻♀️🏃🏻♂️
× دستم بهتون برسه حییونا
(منظور توهین نیست)
"راوی
دور تا دور خونه رو مثل تام و جری دونبال هم دوییدن
+ .. شوگا .. ول کن ...خدایی
- شوگا .. داداش .. غلط .. کردم ... ببخش این .. دفعه ... رو ..
× ولتون میکنم اما وقتی .. کلی تنبیهتون کردم😼
- جی ... هوپ ... یه .. فکر ..
+ب .... گوووو
- بریم .... رو پشت بوم ....شاید تا اونجا نیاد ...
+ پیش ... به .. سوی ... پشت .. بوم
"راوی
میچا و جیهوپ رفتن رو پشت بوم و شوگا دست از سرشون برداشت و رفت خوابید😂
از دید میچا
باللی پشت بوم خیلی حرف زدیم و خندیدیم اما دیگه هوا گرم شد و با احتاد اومدیم داخل😂
دیدیم تام رفته و وضعیت سفیده 😂😁( تام همون گربه داخل تام و جری)
جیهوپ رفت تو اتاقش منم رفتم تو اتاق اما با چهره ی توی هم رفته کوکی روبه رو شدم🫤
( کوک + میچا-)
+ دوست داری چطور تنبیهه بشی😏
- چرا تنبیههه بشم ؟
+ هم من میدونم و هم خودت که دسته ی عزیزPS5 رو شکوندی
- کی فهمیدی ؟
+ حاالا دیگه
"راوی
بعد از اینکه میچا کلی دست به دامن کوک شد کوک قبول کرد تنبهش رو به نامجون بسپاره😂✊🏻
(پرش زمانی به بعد از ناهار)
از دید میچا
ناهار که خوردم داشتم میرفتم رو کاناپه بشینم که تهیونگ دستم رو گرفت
- چته ؟
* کجا با این عجله
- مشکلیه؟
* نامجون هیونگ قبل ناهار گفته بود باید تو و جیهوپ ظرفا رو بشورید یادت رفته بیچاره😂😂
- اما ... اخه
جیهوپ از اون دور : میچااا بیا کمک تنهایی که نباید بشورم بدو بیااا😂
خدایا امروز کلا رو دست چپ از خواب پاشدم😑
رفتم کمک جیهوپ داشتیم میشستیم که جیمین منو کشید عقب
+ دشتکش هارو بده خودم ظرفارو میشورم
- مرسی اما خوب این وظیفه منه 😢
+ لوس نشو دستکشارو بده
- خودت خواستی هااا
سریع دستکشا رو دراوردم که جین هم اومد و ظرفارو از جیهوپ گرفت .
خلاصه که منو جیهوپ در رفتیم از شستن ظرف ها
ادامه پارت بعد
ژانر : کمی طنز
شخصست ها:کل اعضا؛میچا(یه دختره و عضو هشتم بی تی اس هست مثلا)
(میچا👇)
داشتم روی استیج با ارمی ها اجرا میکردم که یهو به صدایی اومد خدایا این چه صدایی هست بهو چشمام باز کردم . فهمیدم خواب دیدم . اعصبانی بودم از دو نظر
۱- اجرا با ارمی ها واقعی نبود
۲-این صدا منو از خواب بیدار کرده😠
رفتم که ببینم این صدای بی موقع از کدام خروسی در می آید😂 اما همین که اولین قدمم رو گذاشتم پام خورد به به چیزی و شکست 🫥 پایین رو نگاه کردم و دیدم وای وای وای چی رو شکوندم . دسـته PS5🤫🙄
( کوک و میچا هم اتاقی هستند داخل خوابگاه)
نمیدونم از کدوم دردبنالم😂
۱-پام درد میکنه
۲- دستهPS5 رو شکوندم
۳- از خواب بیدار شدم
😂😂😂😂😂😂
ای روز گار چته تو آخه😂
رفتم و دیدم اونجا چه خبره
اما با دیدن این صحنه شوکه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
.
.
نشدم😂( شاید فکر کردی شوکه شده😂😂)
مثل همیشه جیهوپ بود که اهنگ گذاشته بود و قر میداد اول خواستم هرچی از دهنم بیرون میاد رو به جیهوپ بگم اما دیدم هم خودم حوصله ندارم هم اون حالش خوبه پس راهمو گرفتم سمت اتاق و رفتم روی تختم و شروع کردم چشمامو بزور بستن که مثلا دوباره بخوابم اما مگه فایده داشت؟😂 آهنگ جیهوپ وسوسم میکرد که برم و قر بدم چون خیلی اهنگ خفنی بود .😂✌🏼
دیگه نتونستم جلو خودم رو بگیرم و با کله رفتم که برقصم😂❤️💃🏻
بعد از کلی رقص و شادی خَستمون شد که در یه اتاق با ضربه باز شد اول خوب نگاه کردم کسی رو ندیدم اما بعد از چند لحظه شوگا جلومون ظاهر شد
(میچا - جیهوپ+شوگا×)
× اَهههه(داد کشید)
+ یا چهارده معصوم حالا چیکار کنیم 🥺
- یه فکری دارم💡
+بگم
- اَل فــراااااار 🏃🏻♀️🏃🏻♂️
× دستم بهتون برسه حییونا
(منظور توهین نیست)
"راوی
دور تا دور خونه رو مثل تام و جری دونبال هم دوییدن
+ .. شوگا .. ول کن ...خدایی
- شوگا .. داداش .. غلط .. کردم ... ببخش این .. دفعه ... رو ..
× ولتون میکنم اما وقتی .. کلی تنبیهتون کردم😼
- جی ... هوپ ... یه .. فکر ..
+ب .... گوووو
- بریم .... رو پشت بوم ....شاید تا اونجا نیاد ...
+ پیش ... به .. سوی ... پشت .. بوم
"راوی
میچا و جیهوپ رفتن رو پشت بوم و شوگا دست از سرشون برداشت و رفت خوابید😂
از دید میچا
باللی پشت بوم خیلی حرف زدیم و خندیدیم اما دیگه هوا گرم شد و با احتاد اومدیم داخل😂
دیدیم تام رفته و وضعیت سفیده 😂😁( تام همون گربه داخل تام و جری)
جیهوپ رفت تو اتاقش منم رفتم تو اتاق اما با چهره ی توی هم رفته کوکی روبه رو شدم🫤
( کوک + میچا-)
+ دوست داری چطور تنبیهه بشی😏
- چرا تنبیههه بشم ؟
+ هم من میدونم و هم خودت که دسته ی عزیزPS5 رو شکوندی
- کی فهمیدی ؟
+ حاالا دیگه
"راوی
بعد از اینکه میچا کلی دست به دامن کوک شد کوک قبول کرد تنبهش رو به نامجون بسپاره😂✊🏻
(پرش زمانی به بعد از ناهار)
از دید میچا
ناهار که خوردم داشتم میرفتم رو کاناپه بشینم که تهیونگ دستم رو گرفت
- چته ؟
* کجا با این عجله
- مشکلیه؟
* نامجون هیونگ قبل ناهار گفته بود باید تو و جیهوپ ظرفا رو بشورید یادت رفته بیچاره😂😂
- اما ... اخه
جیهوپ از اون دور : میچااا بیا کمک تنهایی که نباید بشورم بدو بیااا😂
خدایا امروز کلا رو دست چپ از خواب پاشدم😑
رفتم کمک جیهوپ داشتیم میشستیم که جیمین منو کشید عقب
+ دشتکش هارو بده خودم ظرفارو میشورم
- مرسی اما خوب این وظیفه منه 😢
+ لوس نشو دستکشارو بده
- خودت خواستی هااا
سریع دستکشا رو دراوردم که جین هم اومد و ظرفارو از جیهوپ گرفت .
خلاصه که منو جیهوپ در رفتیم از شستن ظرف ها
ادامه پارت بعد
۱۷.۶k
۲۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.