Ma veine : شاهرَگ من

Ma veine : شاهرَگ‌من

برهان دستمو گرفت و منو کشوند تو بغلش و دراز کشید ازپشت بغلم کرد

مائده:برو یک دوش بگیر حالت به جا بیاد
برهان:نمخوام فقط الان بغلت میخوام میخوام اینقدر بغلت کنم ک بمیری
مائده:برهان؟
برهان:جانم

این اولین جانم بود ک بهم میگفت شاید بخاطر اینک حالش سرجاش نبود

مائده:میشه دیگ مست نکنی؟
برهان:من ک تو مستی باتو کار ندارم
مائده:برای خودم نیست نگران خودتم صورتت نگاه تو چت شده
برهان:من عاشق توشدم

اینو گفت شروع کرد به بوسیدن من درحالا بوسیدن خوابش برد منم بلند شدم رفتم،الان اگه حالش خوب میشد همه حرف هایی ک زده بود یادش میرفت ولی کاشکی عاشقم میشد کم اذیتم میکرد،

(فردا)

بیدار شدم دیدم دوباره پایین تختم دیشب باز دوباره منو پرت کرده پایین خب مثل ادمم نمگفت ک برم پایین درصبحانه خوردن بودم ک،یکدفه برهان محکم زد به پشتم و صندلمو پرت کرد ک افتادم رو زمین

مائده:باز چت شدههه(باگریه)
برهان:الان نشون میدم چم شده

از موهامم گرفت و منو میکشوند به زمین

مائده:نکنننننن موهاممم درد میکنههه نکنننن

منو برد تو اتاق گوشیشو دراورد و دوربین هارو نشون داد

برهان:این توییی ک داری دست به وسایل شخصی من میزنی
مائده:غلط کردم میخواستم بیبینم این گردبند ک خریدی مال کیی
برهان:میخوای بدونی مال کیی
مائده:دیگ نمخوام(باگریه)
برهان:مال تو(سریع جملشو عوض کرد)مال دوست دخترمه

(مائده)
اینو ک گفت کل خونه ریخت روسرم و چشام به سیاهی رفت دیگ نفهمیدم چیشد....

غلط املایی داشت ببخشید