فیک تهیونگ(پارت۱)
*از دید یونهی*
امشب قرار بود کنسرت داشته باشیم البته با گروه بی تی اس! اهنگی که با هم خوندیم پس از انتشار، توی یک ساعت حدود ۱۰ میلیون استریم خورد! از اونجایی که هم من و هم گروه بی تی اس معروف هستیم یه جورایی طبیعی بود که انقدر استریم بخوره. ولی این دلشوره ای که تو دلم هست برای چیه؟
تو فکر بودم که صدایی ریشه افکارم رو شکست...
*از دید یونگی*
یونهی امشب خیلی تو فکره و به نظر میاد استرس داره. ولی اخه برای چی؟ اون که برای هیچکدوم از کنسرت هاش استرس نداشت.
منو خواهرم باهم به سئول اومدیم و دوتایی با هم تست خوانندگی دادیم. اون تو تست قبول نشد ولی بعدش برای کمپانی کیوب تست داد و قبول شد. حدود۵ ماه کار اموز بود. که دست کشید فقط برای عشقش به یه پسر ولی این عشق تا ۴ سال پایدار نموند و حدود ۱ سال بعدش دوباره تست داد و توی تست کمپانی وای جی قبول شد و الان به عنوان یکی از سولویست های معروف کیپاپ هست.
به هر حال از اینا که بگذریم اون الان بهم احتیاج داره. شاید بهتر باشه یکم باهاش حرف بزنم.
به سمتش رفتم و دیدم داره پوست اطراف ناخونش رو میکنه.
یونگی: عه تو داری باز گوشت کنار ناخونت رو میکنی؟ اخه کی میخوای دست از این کار برداری دختر؟
یونهی:(با خنده) فکر کنم هیچوقت قرار نیست دست بردارم.
کمی خندیدیم و گفتم: راستی به نظر میاد استرس داری درسته؟
یونهی: اوه! تو از کجا فهمیدی؟
یونگی: یادت رفته؟ من برادرتم.
یونهی: مگه میشه یادم بره. تو داداش گربه ای منی.
در حال حرف زدن بودیم که با صدای منیجر به سمتش رفتیم.
منیجر: بچه ها دیگه کم کم آماده بشید باید برین رو صحنه برای اجرا.
اعضا و یونهی: چشم
اینم از پارت اول چطور بود؟🌿🪴
#bts#army#namjoon#jin#suga#jhope#jimin#taehyung#jk#rm#wwh#agustd#sunshine#mochi#v#golden#seven#purple#korea#seoul#kdrama#kpop#lgbt#anime
#تکپارتی#چندپارتی #فیک #سناریو #ویسگون
امشب قرار بود کنسرت داشته باشیم البته با گروه بی تی اس! اهنگی که با هم خوندیم پس از انتشار، توی یک ساعت حدود ۱۰ میلیون استریم خورد! از اونجایی که هم من و هم گروه بی تی اس معروف هستیم یه جورایی طبیعی بود که انقدر استریم بخوره. ولی این دلشوره ای که تو دلم هست برای چیه؟
تو فکر بودم که صدایی ریشه افکارم رو شکست...
*از دید یونگی*
یونهی امشب خیلی تو فکره و به نظر میاد استرس داره. ولی اخه برای چی؟ اون که برای هیچکدوم از کنسرت هاش استرس نداشت.
منو خواهرم باهم به سئول اومدیم و دوتایی با هم تست خوانندگی دادیم. اون تو تست قبول نشد ولی بعدش برای کمپانی کیوب تست داد و قبول شد. حدود۵ ماه کار اموز بود. که دست کشید فقط برای عشقش به یه پسر ولی این عشق تا ۴ سال پایدار نموند و حدود ۱ سال بعدش دوباره تست داد و توی تست کمپانی وای جی قبول شد و الان به عنوان یکی از سولویست های معروف کیپاپ هست.
به هر حال از اینا که بگذریم اون الان بهم احتیاج داره. شاید بهتر باشه یکم باهاش حرف بزنم.
به سمتش رفتم و دیدم داره پوست اطراف ناخونش رو میکنه.
یونگی: عه تو داری باز گوشت کنار ناخونت رو میکنی؟ اخه کی میخوای دست از این کار برداری دختر؟
یونهی:(با خنده) فکر کنم هیچوقت قرار نیست دست بردارم.
کمی خندیدیم و گفتم: راستی به نظر میاد استرس داری درسته؟
یونهی: اوه! تو از کجا فهمیدی؟
یونگی: یادت رفته؟ من برادرتم.
یونهی: مگه میشه یادم بره. تو داداش گربه ای منی.
در حال حرف زدن بودیم که با صدای منیجر به سمتش رفتیم.
منیجر: بچه ها دیگه کم کم آماده بشید باید برین رو صحنه برای اجرا.
اعضا و یونهی: چشم
اینم از پارت اول چطور بود؟🌿🪴
#bts#army#namjoon#jin#suga#jhope#jimin#taehyung#jk#rm#wwh#agustd#sunshine#mochi#v#golden#seven#purple#korea#seoul#kdrama#kpop#lgbt#anime
#تکپارتی#چندپارتی #فیک #سناریو #ویسگون
۱۰.۱k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.