*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
Part:¹⁹
لونا: اما منم باید برم خرید کنم کار دارم
جین: بچه که نیست میریم و میایم
لونا: ما رفتیمم(بلند که ا.ت بشنوه)
(ویو ا.ت)
از خواب بیدار شدم رفتم پایین رفته بودن
امروز دلم میخواست خودمو بکشمم اخههه چرااا نمیتونم بهش اعتراف کنممم هوفففف خستمههه بزار برم سمت رود خانه هان و کمی هوا بخورم (بچها نترسین نمیخواد خودکشی کنه🤣🤣)
(پایان ا.ت ویو)
لونا: سلام
بقیه: سلام
کوک: اومدم چنتا از وسایلامو بردارم
تهیونگ: ا.ت یه حرفی از روی عصبیانیت زد تو برو بالا باهاش صحبت کن
لونا و جیمین: موافقم
(کوک ویو)
بعد از اینکه تهیونگ گفت برم با ا.ت حرف بزنم رفتم اتاقش
تق تق تق
کوک: ا.ت....؟ میتونم بیام تو؟
....
درو باز کرد
کوک: بچهاااا(داد) رفته(نگران و عصبی)
لونا: نکنه بلایی سر خودش بیاره؟(نگران) همش تقصیر توعه جانگ کوک
کوک: ببین لونا الان حوصله بحث کردن با تو رو ندارم احتمال میدی کجا باشه؟
لونا: نمیدونممممم
شوگا: از اون حرفایی که ظهر ا.ت از بعید نیست بره پل هان؟(نگران)
جین: امکان نداره
نامی: منم موافقم
کوک: من میرم پل هان بقیه تون پخش شید
(رسید پل هان)
کجایی تو دختر اخهههه
کوک: ا.ت...؟!!!!(نگران)
(ویو ا.ت)
وقتی رسیدم رفتم روی پل یکم قدم بزنم و از اونجایی که هوا خوب بود کفشامو در اوردم و رفتم بالای سکو تا از منظره لذت ببرم که صدا اشنایی به گوشم خورد
کوک: ا.ت؟!!!!!!(نگران)
ا.ت: جونگکوک تو اینجا چیکار میکنی؟(عصبی) چرا هرجا میرم دنبالمیی
(جونگ کوک رفت جوی سکویی که ا.ت بالاشه ایستاد)
کوک: دختر جون متوجه ایی چقدر ترسیدیم؟؟؟؟
(ا.ت تا خواست بیاد پایین که جواب کوک رو بده پاش به سکو گیر میکنه و........
Part:¹⁹
لونا: اما منم باید برم خرید کنم کار دارم
جین: بچه که نیست میریم و میایم
لونا: ما رفتیمم(بلند که ا.ت بشنوه)
(ویو ا.ت)
از خواب بیدار شدم رفتم پایین رفته بودن
امروز دلم میخواست خودمو بکشمم اخههه چرااا نمیتونم بهش اعتراف کنممم هوفففف خستمههه بزار برم سمت رود خانه هان و کمی هوا بخورم (بچها نترسین نمیخواد خودکشی کنه🤣🤣)
(پایان ا.ت ویو)
لونا: سلام
بقیه: سلام
کوک: اومدم چنتا از وسایلامو بردارم
تهیونگ: ا.ت یه حرفی از روی عصبیانیت زد تو برو بالا باهاش صحبت کن
لونا و جیمین: موافقم
(کوک ویو)
بعد از اینکه تهیونگ گفت برم با ا.ت حرف بزنم رفتم اتاقش
تق تق تق
کوک: ا.ت....؟ میتونم بیام تو؟
....
درو باز کرد
کوک: بچهاااا(داد) رفته(نگران و عصبی)
لونا: نکنه بلایی سر خودش بیاره؟(نگران) همش تقصیر توعه جانگ کوک
کوک: ببین لونا الان حوصله بحث کردن با تو رو ندارم احتمال میدی کجا باشه؟
لونا: نمیدونممممم
شوگا: از اون حرفایی که ظهر ا.ت از بعید نیست بره پل هان؟(نگران)
جین: امکان نداره
نامی: منم موافقم
کوک: من میرم پل هان بقیه تون پخش شید
(رسید پل هان)
کجایی تو دختر اخهههه
کوک: ا.ت...؟!!!!(نگران)
(ویو ا.ت)
وقتی رسیدم رفتم روی پل یکم قدم بزنم و از اونجایی که هوا خوب بود کفشامو در اوردم و رفتم بالای سکو تا از منظره لذت ببرم که صدا اشنایی به گوشم خورد
کوک: ا.ت؟!!!!!!(نگران)
ا.ت: جونگکوک تو اینجا چیکار میکنی؟(عصبی) چرا هرجا میرم دنبالمیی
(جونگ کوک رفت جوی سکویی که ا.ت بالاشه ایستاد)
کوک: دختر جون متوجه ایی چقدر ترسیدیم؟؟؟؟
(ا.ت تا خواست بیاد پایین که جواب کوک رو بده پاش به سکو گیر میکنه و........
۴۷۲
۰۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.