𝕴'𝖒 𝖘𝖔𝖗𝖗𝖞 𝖇𝖆𝖇𝖊..
p12
دست یونا رو گرفتم و بلندش کردم و میرفتم سمت در تا خارج شویم ولی صدای گریه و التماسای ا.ت میومد
ا.ت لطفا جیمین من بدون تو نمیتونم زندگی کنم ،این کارو باهام نکن لطفا
جیمین . ولی من توجه ای نکردم و رفتم بیرون ... به نظر یونا دختر. خوبی میومد گفتم
جیمین . کجا بریم چاگی
یونا. اوم ... بریم شهر بازی
جیمین . باش بریم بیب
یک ماه بعد
تو این یک ماه عاشق یونا شدم جوری که حتی ا.ت یک لحظه ام تو فکرم نبود
امروز کارم تو شرکت زود تموم شد و تصمیم گرفتم یونا رو سوپرایزش کنم کتمو برداشتم و از شرکت خارج شدم و رفتم سمت ماشینم تو راه یه دسته گل بزرگ گل رز گرفتم و دوباره حرکت کردم سمت خونه رفتم داخل برقا خاموش بود رفتم سمت اتاق مشترکمون صدای آه و ناله میومد درو یکم باز کردم که دیدم یونا داره با یه مرده س* س میکنه منم خیلی عصبی شدم و رفتم سمت یونا و موهاشو گرفتم کشیدم و یه سیلی محکم بهش زدم دست اشارمو آوردم سمتش و گفتم
جیمین . تو خونه من رو تخت من داری بهم خیانت میکنی
یونا . (خنده بلند شیطانی ) هه اخی بخواطر من از ا.ت جدا شدی بخاطر چند تا عکس فتوشاپ طفلکی ا.ت دلم خیلی براش میسوزه آخه الان تو بیمارستان بستریه میدونی چرا ..
جیمین . چ..چی فتوشاپ ....بستری چی شده عوضی حرف بزن (عربده)
یونا. اوم شنیدم خودکشی کرده حالا زندس یا نه من نمیدونم
جیمین . گمشو از خونه من بیرون (عربده)
تا یونا از اتاق رفتم روی زانو هام فرود اومدم و گریه میکردم...
روزا و ماها گذشت شد دوسال حالم. هر روز بدتر و بدتر میشد( بقیشم خودتون میدونید)
(پایان فلش بک*زمان حال)
ا.ت . جبران میکنی چیو دقیقا
جیمین همه چیو
ا.ت . ولی من نمیخوام
جیمین . همه آدما لایق یه فرصت هستن به منم یه فرصت بده لطفا (با بغض)
ا.ت . هووف حالا فکرامو میکنم
جیمین . مرسی یهو رفتم و گونشو بوسیدم
چیززه.. ببخشید
ا.ت . مهم نیست دفه آخرت باشه(ریلکس دست به سینه)
جیمین. باش ببخشید میای بریم پیش پسرا
ا.ت . برم به سوهو و دخترا بگم باش بریم... ولی از دست همتون ناراحتم دلم نمیخواهد باهاشون چشم تو چشم بشم
جیمین . چییی سوهو اونم مگه اینجاس
ا.ت اره اینجاس مگه ندیدیش
جیمین نه ندیدم.
ا.ت اوک بیا بریم
جیمین. باش بریم
ویو جیمین
از دستشویی اومدیم بیرون ا.ت جلو تر میرفت که سوهو رو دیدم ولی اون متوجهم نشد
سوهو. کجا بودی ا.ت یک ساعته رفتی
ا.ت .ببخشید ولی دوست قدیمیت اینجاس
سوهو. کی؟
ا.ت . ایناهاش برگشتم و به جیمین اشاره کردم
ویو سوهو
وقتی گفت جیمین یه جوری شدم ولی به روی خودم نیاوردم یه جوری خودمو نشون دادم انگار خوشحال شدم از دیدنش بلند شدمو بغلش کردم که ا.ت گفت بریم دیگه فردا باید برم شرکت بابا زنگ زد گفت حتما باید برم
سوهو. باش بریم
جیمین . ولی قرار بود بیای پیش پسرا
ا.ت .......
دست یونا رو گرفتم و بلندش کردم و میرفتم سمت در تا خارج شویم ولی صدای گریه و التماسای ا.ت میومد
ا.ت لطفا جیمین من بدون تو نمیتونم زندگی کنم ،این کارو باهام نکن لطفا
جیمین . ولی من توجه ای نکردم و رفتم بیرون ... به نظر یونا دختر. خوبی میومد گفتم
جیمین . کجا بریم چاگی
یونا. اوم ... بریم شهر بازی
جیمین . باش بریم بیب
یک ماه بعد
تو این یک ماه عاشق یونا شدم جوری که حتی ا.ت یک لحظه ام تو فکرم نبود
امروز کارم تو شرکت زود تموم شد و تصمیم گرفتم یونا رو سوپرایزش کنم کتمو برداشتم و از شرکت خارج شدم و رفتم سمت ماشینم تو راه یه دسته گل بزرگ گل رز گرفتم و دوباره حرکت کردم سمت خونه رفتم داخل برقا خاموش بود رفتم سمت اتاق مشترکمون صدای آه و ناله میومد درو یکم باز کردم که دیدم یونا داره با یه مرده س* س میکنه منم خیلی عصبی شدم و رفتم سمت یونا و موهاشو گرفتم کشیدم و یه سیلی محکم بهش زدم دست اشارمو آوردم سمتش و گفتم
جیمین . تو خونه من رو تخت من داری بهم خیانت میکنی
یونا . (خنده بلند شیطانی ) هه اخی بخواطر من از ا.ت جدا شدی بخاطر چند تا عکس فتوشاپ طفلکی ا.ت دلم خیلی براش میسوزه آخه الان تو بیمارستان بستریه میدونی چرا ..
جیمین . چ..چی فتوشاپ ....بستری چی شده عوضی حرف بزن (عربده)
یونا. اوم شنیدم خودکشی کرده حالا زندس یا نه من نمیدونم
جیمین . گمشو از خونه من بیرون (عربده)
تا یونا از اتاق رفتم روی زانو هام فرود اومدم و گریه میکردم...
روزا و ماها گذشت شد دوسال حالم. هر روز بدتر و بدتر میشد( بقیشم خودتون میدونید)
(پایان فلش بک*زمان حال)
ا.ت . جبران میکنی چیو دقیقا
جیمین همه چیو
ا.ت . ولی من نمیخوام
جیمین . همه آدما لایق یه فرصت هستن به منم یه فرصت بده لطفا (با بغض)
ا.ت . هووف حالا فکرامو میکنم
جیمین . مرسی یهو رفتم و گونشو بوسیدم
چیززه.. ببخشید
ا.ت . مهم نیست دفه آخرت باشه(ریلکس دست به سینه)
جیمین. باش ببخشید میای بریم پیش پسرا
ا.ت . برم به سوهو و دخترا بگم باش بریم... ولی از دست همتون ناراحتم دلم نمیخواهد باهاشون چشم تو چشم بشم
جیمین . چییی سوهو اونم مگه اینجاس
ا.ت اره اینجاس مگه ندیدیش
جیمین نه ندیدم.
ا.ت اوک بیا بریم
جیمین. باش بریم
ویو جیمین
از دستشویی اومدیم بیرون ا.ت جلو تر میرفت که سوهو رو دیدم ولی اون متوجهم نشد
سوهو. کجا بودی ا.ت یک ساعته رفتی
ا.ت .ببخشید ولی دوست قدیمیت اینجاس
سوهو. کی؟
ا.ت . ایناهاش برگشتم و به جیمین اشاره کردم
ویو سوهو
وقتی گفت جیمین یه جوری شدم ولی به روی خودم نیاوردم یه جوری خودمو نشون دادم انگار خوشحال شدم از دیدنش بلند شدمو بغلش کردم که ا.ت گفت بریم دیگه فردا باید برم شرکت بابا زنگ زد گفت حتما باید برم
سوهو. باش بریم
جیمین . ولی قرار بود بیای پیش پسرا
ا.ت .......
۸.۱k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.