part: ⁷
part: ⁷
رسیدیم خونه من رفتم لباسمو عوض کردم سونگ هی ناهارو آماده کرد بعد از پوشیدن لباسم رفتم آشپز خونه و با سونگ هی شروع کردیم به خوردن بعد از ناهار رفتم حموم بعد ¹⁰ مین بیرون اومدم و موهامو خشک کردم بعد رفتم سراغ درسام و تمومشون کردم بعد درسام دیدم خیلی خوابم میاد یه نگاهی به ساعت انداختم ساعت⁴:³⁰ دقیقه بود رفتم خوابیدم
(پرش زمانی به ساعت⁶:⁰⁰)
♥
♥
♥
♥
♥
♥
از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی اومدم بیرون موهامو درست کردم یه لباس خوشگل پوشیدم یه کوچولو تینت زدم به لبمو گونه هام بعدش از اتاق رفتم بیرون
سونگ هی: آبجی؟داری میری؟
کیونگ می: آره یونا منتظرمه.....فعلا بای
سونگ هی: باشه خوش بگذره بای
رفتم پایین دیدم یونا منتظرمه
یونا: به سلام خوشگل خانومااا!!(خنده)
کیونگ می: سلام(خنده)
یونا: بریم؟
کیونگ می: آره بریم
بعد چند مین
یونا: کیونگ می بیا بریم داخل این مغازه خیلی لباسای خوشگلی داره
کیونگ می: باشه بریم
رفتیم داخل یونا راست میگفت لباسای خوشگلی داشت
یونا: کیونگ می این خیلی بهت میاد برو بپوش ببینیم چطوره
کیونگ می: باشه
رفتم داخل اتاق پرو لباسه رو پوشیدمو اومدم بیرون
یونا: واییییییییییییی خیلی بهت میاد عالی شدی
رفتم تو آینه خودمو نگا کردم راست میگفتم ولی
کیونگ می: یونا؟بنظرت خیلی باز نیست
یونا: آره ولی خیلی بهت میاد
کیونگ می: اما من از لباس باز زیاد خوشم نمیاد(با صدای آروم)
یونا: باشه پس اینو امتحان کن این باز نیست
کیونگ می: باشه
رفتم اون یکی لباسو پوشیدم اون یکی خیلی بهتر بود بیشترم بهم میومد بعد اون چند تا لباس دیگه پرو کردم یونا هم همینطور لباسارو خریدیم و اومدیم بیرون
.....계속됩니다.....
♪
♪
♪
♪
♪
(´∩。• ᵕ •。∩`)
رسیدیم خونه من رفتم لباسمو عوض کردم سونگ هی ناهارو آماده کرد بعد از پوشیدن لباسم رفتم آشپز خونه و با سونگ هی شروع کردیم به خوردن بعد از ناهار رفتم حموم بعد ¹⁰ مین بیرون اومدم و موهامو خشک کردم بعد رفتم سراغ درسام و تمومشون کردم بعد درسام دیدم خیلی خوابم میاد یه نگاهی به ساعت انداختم ساعت⁴:³⁰ دقیقه بود رفتم خوابیدم
(پرش زمانی به ساعت⁶:⁰⁰)
♥
♥
♥
♥
♥
♥
از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی اومدم بیرون موهامو درست کردم یه لباس خوشگل پوشیدم یه کوچولو تینت زدم به لبمو گونه هام بعدش از اتاق رفتم بیرون
سونگ هی: آبجی؟داری میری؟
کیونگ می: آره یونا منتظرمه.....فعلا بای
سونگ هی: باشه خوش بگذره بای
رفتم پایین دیدم یونا منتظرمه
یونا: به سلام خوشگل خانومااا!!(خنده)
کیونگ می: سلام(خنده)
یونا: بریم؟
کیونگ می: آره بریم
بعد چند مین
یونا: کیونگ می بیا بریم داخل این مغازه خیلی لباسای خوشگلی داره
کیونگ می: باشه بریم
رفتیم داخل یونا راست میگفت لباسای خوشگلی داشت
یونا: کیونگ می این خیلی بهت میاد برو بپوش ببینیم چطوره
کیونگ می: باشه
رفتم داخل اتاق پرو لباسه رو پوشیدمو اومدم بیرون
یونا: واییییییییییییی خیلی بهت میاد عالی شدی
رفتم تو آینه خودمو نگا کردم راست میگفتم ولی
کیونگ می: یونا؟بنظرت خیلی باز نیست
یونا: آره ولی خیلی بهت میاد
کیونگ می: اما من از لباس باز زیاد خوشم نمیاد(با صدای آروم)
یونا: باشه پس اینو امتحان کن این باز نیست
کیونگ می: باشه
رفتم اون یکی لباسو پوشیدم اون یکی خیلی بهتر بود بیشترم بهم میومد بعد اون چند تا لباس دیگه پرو کردم یونا هم همینطور لباسارو خریدیم و اومدیم بیرون
.....계속됩니다.....
♪
♪
♪
♪
♪
(´∩。• ᵕ •。∩`)
۸.۹k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.