قهوه تلخ
قهوه تلخ
پارت⁶
جونگکوک: بسه دیگه😐
تهیونگ: چته ها چت شده فک کردی طرفدارش شدی کسی شد؟
ا/ت: بس کنیددددد...
تهیونگ: هیف بخواطر خواهرمه
جونگکوک: بس کن مگه چیگفتم ها...
تهیونگ و ا/ت:(سکوت)
جونگکوک: سکوت نشانه رضایت است...(پوزخند)
ویو جیمین
رف=٪+تم بیرون هنوز صدا شون میومد دلم برای ا/ت تنگ شده بود با مرده صحبت کردم...
(پرش به 1 ساعت قبل)
مرد: الو.
جیمین: من دیگه صبرم تموم شده بدم اومده دیگه من این کار رو نمیخوام
مرد: چت شده یک دفعه
جیمین: من نمیخوام سر این کاره زنم رو بزنم
مرد: باشه اوکی بای
جیمین: خداحافظ همیشگی(حرص)
(پرش زمانی حال)
ویو ا/ت
یهو دیدم جیمین داره از پشت پنجره نگام میکنه با دستش علامت میده بیا خونه ولی منم انگشت فا*کم رو نشونش دادم
ویو جیمین
به ا/ت گفتم بیاد خونه بعد بهم فا*ک نشون داد....
تهیونگ: ا/ت نگاه جیمین چرا بهش فا*ک نشون دادی؟
ا/ت: بهم میگه خونه خب
جیمین: وایسا دارم میام ا/ت....
ا/ت: تهیونگ بدوووو بیا بریمممم جونگکوک بدووووو
(که سوار ماشین شدن و رفتن جایی که میخوان برن)
جیمین: فراررررر کردیییی میای خونههههه(با داد و عصبی)
ا/ت: اخیششششش ردش کردیممم
جونگکوک: چت شد یک دفعه حتماً کارت داشت
تهیونگ: کار اهم اهم داشت هاااا
ا/ت: خجالتتتتتتتتتتتتتتتتتت بکشششششش تهیونگگگگگ(با داد)
جونگکوک و تهیونگ:(درحال جر خوردن)
(پرش زمانی رسیدن به جایی که میخوان)
تهیونگ: من میرم چوب پیدا کنم...
ا/ت: باشه من نمیام
جونگکوک: منم نمیام...
تهیونگ: باشه
ویو جونگکوک
یهو دلم خواست بوسش کنم و بوسش کردم
ویو ا/ت
داشتم اب میخوردم که یهو جونگکوک بوسم کرد...
ا/ت:چیکار میکنی هااااا؟؟؟
جونگکوک: ببخشید فقد یهو دلم خواست
ا/ت: هول بدبختتت
جونگکوک: چه خبرتهههه هااا
بچه ها امیدوام خوشتون اومده باشه🥹🤍
ماچ بهتون🥺💜
پارت⁶
جونگکوک: بسه دیگه😐
تهیونگ: چته ها چت شده فک کردی طرفدارش شدی کسی شد؟
ا/ت: بس کنیددددد...
تهیونگ: هیف بخواطر خواهرمه
جونگکوک: بس کن مگه چیگفتم ها...
تهیونگ و ا/ت:(سکوت)
جونگکوک: سکوت نشانه رضایت است...(پوزخند)
ویو جیمین
رف=٪+تم بیرون هنوز صدا شون میومد دلم برای ا/ت تنگ شده بود با مرده صحبت کردم...
(پرش به 1 ساعت قبل)
مرد: الو.
جیمین: من دیگه صبرم تموم شده بدم اومده دیگه من این کار رو نمیخوام
مرد: چت شده یک دفعه
جیمین: من نمیخوام سر این کاره زنم رو بزنم
مرد: باشه اوکی بای
جیمین: خداحافظ همیشگی(حرص)
(پرش زمانی حال)
ویو ا/ت
یهو دیدم جیمین داره از پشت پنجره نگام میکنه با دستش علامت میده بیا خونه ولی منم انگشت فا*کم رو نشونش دادم
ویو جیمین
به ا/ت گفتم بیاد خونه بعد بهم فا*ک نشون داد....
تهیونگ: ا/ت نگاه جیمین چرا بهش فا*ک نشون دادی؟
ا/ت: بهم میگه خونه خب
جیمین: وایسا دارم میام ا/ت....
ا/ت: تهیونگ بدوووو بیا بریمممم جونگکوک بدووووو
(که سوار ماشین شدن و رفتن جایی که میخوان برن)
جیمین: فراررررر کردیییی میای خونههههه(با داد و عصبی)
ا/ت: اخیششششش ردش کردیممم
جونگکوک: چت شد یک دفعه حتماً کارت داشت
تهیونگ: کار اهم اهم داشت هاااا
ا/ت: خجالتتتتتتتتتتتتتتتتتت بکشششششش تهیونگگگگگ(با داد)
جونگکوک و تهیونگ:(درحال جر خوردن)
(پرش زمانی رسیدن به جایی که میخوان)
تهیونگ: من میرم چوب پیدا کنم...
ا/ت: باشه من نمیام
جونگکوک: منم نمیام...
تهیونگ: باشه
ویو جونگکوک
یهو دلم خواست بوسش کنم و بوسش کردم
ویو ا/ت
داشتم اب میخوردم که یهو جونگکوک بوسم کرد...
ا/ت:چیکار میکنی هااااا؟؟؟
جونگکوک: ببخشید فقد یهو دلم خواست
ا/ت: هول بدبختتت
جونگکوک: چه خبرتهههه هااا
بچه ها امیدوام خوشتون اومده باشه🥹🤍
ماچ بهتون🥺💜
۱۹.۸k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.