P:اخر
P:اخر
دیدم ی دختری همش نگاه کوک میکرد اهمیتی ندادم دیدم دوبارع داشت نگا میکرد
کوک: ات گوش میدی
ات: ها، ببخشید حواسم نبود اون هرزع همش نگات میکنع کوک ی قهقهای کرد
کوک: تو داری میگی هرزس پ چرا حسودی میکنی
ات: یااااا جونگکوکا
کوک: باشع باشع
غذا مونو خوردیم کوک گف برم تو ماشین تا خودش حساب کنع بیاد ولی خیلس طول کشید از ماشین پیادع شدم داشتم میرفتم ک دیدم همون دخترع داش کوک رو میبوسید
بغضم گرفتع بود کوک تا منو دید ازش جدا شد و ی سیلی بهش زد اومد سمتم
ولی من رفتم ک با صدای بوق چیزی نفهمیدم
کوک: اون دختره هرزه ب زور منو بوسید خاسم برم دنبال ات ک ماشین بهش خورد
کوک: اتتتتتتت نهههههههه(داد)
۲ سال بعد:
جونگسوک: بابای
جونگسوک رو بغل کردم ک یجی هم بغل کردم من بین اتو بچه هام یکیو انتخاب کردم امید وارم منو ببخشی فرشته زندگیم:)
پایانننننن🗿
دیدم ی دختری همش نگاه کوک میکرد اهمیتی ندادم دیدم دوبارع داشت نگا میکرد
کوک: ات گوش میدی
ات: ها، ببخشید حواسم نبود اون هرزع همش نگات میکنع کوک ی قهقهای کرد
کوک: تو داری میگی هرزس پ چرا حسودی میکنی
ات: یااااا جونگکوکا
کوک: باشع باشع
غذا مونو خوردیم کوک گف برم تو ماشین تا خودش حساب کنع بیاد ولی خیلس طول کشید از ماشین پیادع شدم داشتم میرفتم ک دیدم همون دخترع داش کوک رو میبوسید
بغضم گرفتع بود کوک تا منو دید ازش جدا شد و ی سیلی بهش زد اومد سمتم
ولی من رفتم ک با صدای بوق چیزی نفهمیدم
کوک: اون دختره هرزه ب زور منو بوسید خاسم برم دنبال ات ک ماشین بهش خورد
کوک: اتتتتتتت نهههههههه(داد)
۲ سال بعد:
جونگسوک: بابای
جونگسوک رو بغل کردم ک یجی هم بغل کردم من بین اتو بچه هام یکیو انتخاب کردم امید وارم منو ببخشی فرشته زندگیم:)
پایانننننن🗿
۸۳.۸k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.