امام صادق(ع) فرمود امیرالمومنین(ع) در نماز جماعت صبح بود
امام صادق(ع) فرمود امیرالمومنین(ع) در نماز جماعت صبح بود و یکی از خوارج این آیه را قرائت کرد که ای پیامبر اگر شرک بورزی تمام اعمال خیر سابق تو نابود میشود. امیرالمومنین(ع) در حال نماز هم برای احترام به قرائت قرآن سکوت فرمود و سپس قرائت خود را ادامه داد مجددا ابن کواء آیه شرک را خواند و این جریان چند بار تکرار شد و حضرت امیر سکوت می کردند و نهایتا این آیه را خوانده و نماز را ادامه دادند : صبر کن و آنها که ایمان نمی آورند تو را به سبکسری وا ندارند. (روم/60)
عن حماد بن عیسی عن معاویه بن وهب عن ابی عبدالله(ع)
قال قال ان علیا(ع) کان فی صلاة الصبح فقرأ ابن الکواء و هو خلفه: ( لقد اوحی الی الذین من قبلک لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین) فانصت علی(ع) تعظیما للقرآن حتی فرغ من الآیة ثم عاد فی قراءته. ثم اعاد ابن الکواء الآیة فانصت علی(ع) ایضا، ثم قرأ، فاعاد ابن الکواء فانصت علی(ع) ثم قال(ع) (فاصبر ان وعداللّه حق و لا یستخفّنّک الذین لا یوقنون) ثم اتم السورة و رکع.
تهذیب الاحکام ج 3 ص 36 ح 39 / وسائل الشیعه ج 8 ص 367 ح 10923 #سند_صحیح
شرح کوتاه: ابن الکواء از خوارج است و حسب روایاتی که در ابواب مختلف ازو ذکر شده از جمله سوال از حذیفه و جریان نماز و..، می توان او را بهانه جو و مذبذب و حالی به حالی و کمی هم بظاهر شیرین عقل (اما فی الواقع به دنبال حرمت شکنی و تضعیف نظر ولایت در جامعه) خواند. این دسته از افراد در جامعه اسلامی حاضر بودند و مشکل در برخورد با خود ایشان نبود بلکه فضای جامعه بستری داشت که با برخورد با دو نفر و چهار نفر مشکل حل نمیشد و اینها کم کم عده و عده ای برای خودشان در فضای سیاسی درست کرده بودند.
لذا در موضوع عمربن خطاب و جمله خبیثانه ای مثل ان الرجل لیهجر نسبت به پیامبر(ص) و.. مشکل فقط شخص عمر نبود که او را بیرون بیندازند و مجازات کنند مشکل حضور چنان طیفی با چنان دریده گویی هایی در فضای جامعه (ولو از خواص ولو در خلوت) به مقام ولایت بود. که با حذف دو نفر حل نمی شد. در زمان امیرالمومنین(ع) هم مردم از آن معنویت سالهای اولیه فاصله گرفته بودند و با مشاهده ثروت اندوزی خواص خود را فریب خورده و جا مانده از منافع می دیدند. تبلیغات دشمن موثر واقع شده بود. تهدیدات دشمن در جامعه حس می شد. خوب عده ای از خواص از روی بلاهت می گفتند حالا از برخی اصول هم بگذریم تا تنش ها کم شود عیبی ندارد و عده دیگری از خواص هم میگفتند معلوم نیست فردا علی پیروز شود یا دشمنان داخلی و خارجی علی، لذا دخالت جدی نمی کردند تا بازنده و برنده بیشتر معلوم شود. یک عده هم خصوصا بعد شورای شش نفره خود را در رده امیرالمومنین(ع) می شمردند که حق آب و گلی در حکومت اسلامی دارند و لذا از تیرهایی که جاهلانه یا عامدانه به سمت ولایت پرتاب می شد دلشاد بودند.
خلاصه این طیف در جامعه بودند و از حقوق جامعه اسلامی برخوردار بودند اما باز دهن کجی و بی احترامی می کردند و شایعات و شبهات دشمن و اغراض نفسانی و خیالات فاسد خود را تکرار میکردند و در این روایت شریفه اوج صبر و حلم و غربت امیرالمومنین(ع) حتی در دل مسجد و حتی میان نماز همگانی مشاهده می شود. که از عجایب تاریخ در تحقیقات متوجه شدم شهید عالی قدر استاد مطهری هم از معدود افرادی است که وارد نقل و شرح این روایت هم شده اند و از قضای روزگار فرزند او مکررا نقش همین ابن کواء را بازی می کند. و از طرفی دیگران را به عدم اطلاع از تفکرات پدرش متهم می کند.
لذا اوج مظلومیت امیرالمومنین است که خود باید جواب این افراد مغرض را بدهد افرادی که بازیچه افراد اصلی پشت صحنه شده اند و با تمسک جاهلانه به برخی قواعد و نشناختن محل هر حکم عقلی و شرعی چیزی را طوطی وار تکرار می کنند و با مواضع غلط مایه روشنی چشم اجانب می شوند و .. و حرف بسیار است. الغرض تضعیف نظر و نگرش ولایت در جامعه اسلامی و اداره جامعه، امر بسیار خطرناکی است که اگر جلوی آن گرفته نشود جامعه مسلمین، عاشورای دیگری با تکرار آن وضع مظلومیت خوبان را خواهد دید. خوشا عاشقان ولایت / که آماده ی بذل جان اند/ امان از ولی ناشناسان/ که در خیمه ی دشمنانند / خدایا مدد کن حسینی بمانیم / فدایی راه خمینی بمانیم. والسلام.
عن حماد بن عیسی عن معاویه بن وهب عن ابی عبدالله(ع)
قال قال ان علیا(ع) کان فی صلاة الصبح فقرأ ابن الکواء و هو خلفه: ( لقد اوحی الی الذین من قبلک لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین) فانصت علی(ع) تعظیما للقرآن حتی فرغ من الآیة ثم عاد فی قراءته. ثم اعاد ابن الکواء الآیة فانصت علی(ع) ایضا، ثم قرأ، فاعاد ابن الکواء فانصت علی(ع) ثم قال(ع) (فاصبر ان وعداللّه حق و لا یستخفّنّک الذین لا یوقنون) ثم اتم السورة و رکع.
تهذیب الاحکام ج 3 ص 36 ح 39 / وسائل الشیعه ج 8 ص 367 ح 10923 #سند_صحیح
شرح کوتاه: ابن الکواء از خوارج است و حسب روایاتی که در ابواب مختلف ازو ذکر شده از جمله سوال از حذیفه و جریان نماز و..، می توان او را بهانه جو و مذبذب و حالی به حالی و کمی هم بظاهر شیرین عقل (اما فی الواقع به دنبال حرمت شکنی و تضعیف نظر ولایت در جامعه) خواند. این دسته از افراد در جامعه اسلامی حاضر بودند و مشکل در برخورد با خود ایشان نبود بلکه فضای جامعه بستری داشت که با برخورد با دو نفر و چهار نفر مشکل حل نمیشد و اینها کم کم عده و عده ای برای خودشان در فضای سیاسی درست کرده بودند.
لذا در موضوع عمربن خطاب و جمله خبیثانه ای مثل ان الرجل لیهجر نسبت به پیامبر(ص) و.. مشکل فقط شخص عمر نبود که او را بیرون بیندازند و مجازات کنند مشکل حضور چنان طیفی با چنان دریده گویی هایی در فضای جامعه (ولو از خواص ولو در خلوت) به مقام ولایت بود. که با حذف دو نفر حل نمی شد. در زمان امیرالمومنین(ع) هم مردم از آن معنویت سالهای اولیه فاصله گرفته بودند و با مشاهده ثروت اندوزی خواص خود را فریب خورده و جا مانده از منافع می دیدند. تبلیغات دشمن موثر واقع شده بود. تهدیدات دشمن در جامعه حس می شد. خوب عده ای از خواص از روی بلاهت می گفتند حالا از برخی اصول هم بگذریم تا تنش ها کم شود عیبی ندارد و عده دیگری از خواص هم میگفتند معلوم نیست فردا علی پیروز شود یا دشمنان داخلی و خارجی علی، لذا دخالت جدی نمی کردند تا بازنده و برنده بیشتر معلوم شود. یک عده هم خصوصا بعد شورای شش نفره خود را در رده امیرالمومنین(ع) می شمردند که حق آب و گلی در حکومت اسلامی دارند و لذا از تیرهایی که جاهلانه یا عامدانه به سمت ولایت پرتاب می شد دلشاد بودند.
خلاصه این طیف در جامعه بودند و از حقوق جامعه اسلامی برخوردار بودند اما باز دهن کجی و بی احترامی می کردند و شایعات و شبهات دشمن و اغراض نفسانی و خیالات فاسد خود را تکرار میکردند و در این روایت شریفه اوج صبر و حلم و غربت امیرالمومنین(ع) حتی در دل مسجد و حتی میان نماز همگانی مشاهده می شود. که از عجایب تاریخ در تحقیقات متوجه شدم شهید عالی قدر استاد مطهری هم از معدود افرادی است که وارد نقل و شرح این روایت هم شده اند و از قضای روزگار فرزند او مکررا نقش همین ابن کواء را بازی می کند. و از طرفی دیگران را به عدم اطلاع از تفکرات پدرش متهم می کند.
لذا اوج مظلومیت امیرالمومنین است که خود باید جواب این افراد مغرض را بدهد افرادی که بازیچه افراد اصلی پشت صحنه شده اند و با تمسک جاهلانه به برخی قواعد و نشناختن محل هر حکم عقلی و شرعی چیزی را طوطی وار تکرار می کنند و با مواضع غلط مایه روشنی چشم اجانب می شوند و .. و حرف بسیار است. الغرض تضعیف نظر و نگرش ولایت در جامعه اسلامی و اداره جامعه، امر بسیار خطرناکی است که اگر جلوی آن گرفته نشود جامعه مسلمین، عاشورای دیگری با تکرار آن وضع مظلومیت خوبان را خواهد دید. خوشا عاشقان ولایت / که آماده ی بذل جان اند/ امان از ولی ناشناسان/ که در خیمه ی دشمنانند / خدایا مدد کن حسینی بمانیم / فدایی راه خمینی بمانیم. والسلام.
۲.۶k
۲۸ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.