پارت 11
پارت 11
- چیه چرا خواستی بیام بیرون
^ هیون ، میخوام به ات بگم که باباشو تو کشتی
- خفه شو ، اون مرد حقش بود که بمیره
^ نمیزارم ات رو ازم بگیری هیون من و ات عاشق همیم
هیون میخواست به فلیکس مشت بزنه که من جلوشو گرفتم
نزنش هیون
- ازش دفاع میکنی؟ هنوزم دوسش داری ؟
نه دوسش ندارم فقط....
^ اما من دوست دارم ات
بخاطر من نزنش، هر کاری بگی میکنم قول میدم
- بخاطر این مرتیکه حاضری هرکاری کنی؟
با بغض حرف میزد ، من واقعاً دل هیونو شکستم نباید اینارو بهش میگفتم مخصوصاً تو روز سالگرد فوت مامانش
اره حاضرم هرکاری بکنم درضمن اون مرتیکه نیست
- باشه خیلی خوب اماده باش همین الان از اینجا میریم
دستمو گرفت و انداختم تو ماشین و شروع به رانندگی کرد سرعتش رو خیلی زیاد کرده بود
هیون آروم تر برو خطرناکه
- خفه شو
با بغض بلند سرم داد میزد و سعی میکرد گریه نکنه اولین بار بود میدیدم جز خشم احساس دیگع ای از خودش نشون بده
هیون نیازی نیست بغضتو پنهون کنی.....
- چیه چرا خواستی بیام بیرون
^ هیون ، میخوام به ات بگم که باباشو تو کشتی
- خفه شو ، اون مرد حقش بود که بمیره
^ نمیزارم ات رو ازم بگیری هیون من و ات عاشق همیم
هیون میخواست به فلیکس مشت بزنه که من جلوشو گرفتم
نزنش هیون
- ازش دفاع میکنی؟ هنوزم دوسش داری ؟
نه دوسش ندارم فقط....
^ اما من دوست دارم ات
بخاطر من نزنش، هر کاری بگی میکنم قول میدم
- بخاطر این مرتیکه حاضری هرکاری کنی؟
با بغض حرف میزد ، من واقعاً دل هیونو شکستم نباید اینارو بهش میگفتم مخصوصاً تو روز سالگرد فوت مامانش
اره حاضرم هرکاری بکنم درضمن اون مرتیکه نیست
- باشه خیلی خوب اماده باش همین الان از اینجا میریم
دستمو گرفت و انداختم تو ماشین و شروع به رانندگی کرد سرعتش رو خیلی زیاد کرده بود
هیون آروم تر برو خطرناکه
- خفه شو
با بغض بلند سرم داد میزد و سعی میکرد گریه نکنه اولین بار بود میدیدم جز خشم احساس دیگع ای از خودش نشون بده
هیون نیازی نیست بغضتو پنهون کنی.....
۳.۴k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.