سناریو ☆
وقتی چایی میریزی روی بچه ی مردم 😁
نامجون :
حواست کجاست؟ بچه ی مردم رو سوزوندی
ات : خنده ی ریز
نامجون : به چی میخندی؟ بگو ما هم بخندیم(یاد معلما افتادم)
جین :
خنده ی شیشه پاکنی....ات واقعا دست و پا چلفتی هستی
ات : مرض
-خنده ی جین محو میشود
شوگا :
یعنی خاک تو سرت روی بچه ی خودت هم میخوای چایی بریزی؟
ات : چه ربطی داره؟ (خیلی ربط داره)
شوگا : ربطش به خودم ربط داره
جیهوپ :
معذرت خواهی ازش کن بچه سوخت....
ات :.....اوکی...
جیهوپ : خوب برو دیگه
ات : باشه بعدا میرم دیگههه
جیمین :
موچی برو یخ بیار
تهیونگ :
کوری بچه رو نمیبینی؟
جونگ کوک :
در حال آروم کردن بچه
تماامممم 😁
نامجون :
حواست کجاست؟ بچه ی مردم رو سوزوندی
ات : خنده ی ریز
نامجون : به چی میخندی؟ بگو ما هم بخندیم(یاد معلما افتادم)
جین :
خنده ی شیشه پاکنی....ات واقعا دست و پا چلفتی هستی
ات : مرض
-خنده ی جین محو میشود
شوگا :
یعنی خاک تو سرت روی بچه ی خودت هم میخوای چایی بریزی؟
ات : چه ربطی داره؟ (خیلی ربط داره)
شوگا : ربطش به خودم ربط داره
جیهوپ :
معذرت خواهی ازش کن بچه سوخت....
ات :.....اوکی...
جیهوپ : خوب برو دیگه
ات : باشه بعدا میرم دیگههه
جیمین :
موچی برو یخ بیار
تهیونگ :
کوری بچه رو نمیبینی؟
جونگ کوک :
در حال آروم کردن بچه
تماامممم 😁
۸.۰k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.