بیبی نازنین من پارت ۱۳ فصل دو
چویا با لباس سفیدی توی باغ عمارتشون قدم میزنه
دازای که داشت میرفت دنبال چویا
چویا پاش به سنگی گیر کرد
با مخ خورد زمین دازای خندش رفت هوا(عه نه نه اشتباه شد از اول)
چویا آروم افتاد زمین
دازای با نگرانی رفت پیش چویا
دید که از سرش داره خون میاد
سر چویا رو گذاشت روی پاش
چویا آروم گفت
*بابا بابا
"جان بابا
بالاخره خوب شدی؟
میخوای بریم شهربازی
اصلا دوست داری بریم کجا
هرجا تو بگی
دوست داری چی برات بخرم
*بابا
من خیلی دوست دارم
میدونی یه مَرده بود خیلی شبیه تو بود
قبل مرگم ازش تشکر کردم
"چویا تو نمردی تو پیش منی
هر جا تو بری منم میام حتی اون دنیا
*بابا وقتشه من برم اون آقاعه صدام میکنه
"چویا ساکت توهم زدی؟
اونجا مردی نیست
*نه اونجارو نگاه کن
"خب بگو چه شکلیه
شاید ببینمش
*خب صورتشو نمیبینم
یه دونه ازین چاقو بزرگا که دسته داره
باغبون عمارت ازاونا داره
با یدونه شنل سیاه تنشه
"چ.چویا ازش بپرس نمیشه نری
*آقا نمیشه نرم
دلم برای دازای سان تنگ میشهف
اون مرده:**
"چ.چویا چی گفت؟
*اون گفت که.....
ایول به خودم عجب جایی تمومش کردم
شرط: ۴۳ تا دنبال کننده
دوستون دارم
بوس🍬
دازای که داشت میرفت دنبال چویا
چویا پاش به سنگی گیر کرد
با مخ خورد زمین دازای خندش رفت هوا(عه نه نه اشتباه شد از اول)
چویا آروم افتاد زمین
دازای با نگرانی رفت پیش چویا
دید که از سرش داره خون میاد
سر چویا رو گذاشت روی پاش
چویا آروم گفت
*بابا بابا
"جان بابا
بالاخره خوب شدی؟
میخوای بریم شهربازی
اصلا دوست داری بریم کجا
هرجا تو بگی
دوست داری چی برات بخرم
*بابا
من خیلی دوست دارم
میدونی یه مَرده بود خیلی شبیه تو بود
قبل مرگم ازش تشکر کردم
"چویا تو نمردی تو پیش منی
هر جا تو بری منم میام حتی اون دنیا
*بابا وقتشه من برم اون آقاعه صدام میکنه
"چویا ساکت توهم زدی؟
اونجا مردی نیست
*نه اونجارو نگاه کن
"خب بگو چه شکلیه
شاید ببینمش
*خب صورتشو نمیبینم
یه دونه ازین چاقو بزرگا که دسته داره
باغبون عمارت ازاونا داره
با یدونه شنل سیاه تنشه
"چ.چویا ازش بپرس نمیشه نری
*آقا نمیشه نرم
دلم برای دازای سان تنگ میشهف
اون مرده:**
"چ.چویا چی گفت؟
*اون گفت که.....
ایول به خودم عجب جایی تمومش کردم
شرط: ۴۳ تا دنبال کننده
دوستون دارم
بوس🍬
۶.۴k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.