وقتی بیدار شدم❤پارت ۱۰
رفتم دوش گرفتم اومدم شروع کردم به آرایش کردن موهامو باز گذاشتم لباسمو پوشیدم رفتم تو پارکینگ سوار ماشین شدم نزدیک خونه بودم که به جین زنگ زدم گفتم که نزدیک خونه ام
وقتی رسیدم ماشینو پارک کردم
رفتم زنگ خونه رو زدم که تهیونگ درو باز کرد
ا/ت سلام تهیونگ
تهیونگ:سلام ا/ت خوش اومدی بیا داخل
رفتم داخل
پسرا بلند شدن و سلام دادن منم بهشون سلام کردم
نشستیم وکمی صحبت کردیم ولی فضا یکم خشک بود
اما جین یه پیشنهاد داد که بازی جرعت حقیقت بازی کنیم همه قبول کردیم
به صورت دایره نشستیم اول جین بطری رو چرخوند و چرخوندن تا به طرف جین و تهیونگ
جین پرسید جرعت یا حقیقت
تهیونگ حقیقت جین/آیا تو عاشق ا/ت شدی
تهیونگ/ 😐آره
ا/ت😑😐
نمی دونستم چی بگم
دل آرام☘️
وقتی رسیدم ماشینو پارک کردم
رفتم زنگ خونه رو زدم که تهیونگ درو باز کرد
ا/ت سلام تهیونگ
تهیونگ:سلام ا/ت خوش اومدی بیا داخل
رفتم داخل
پسرا بلند شدن و سلام دادن منم بهشون سلام کردم
نشستیم وکمی صحبت کردیم ولی فضا یکم خشک بود
اما جین یه پیشنهاد داد که بازی جرعت حقیقت بازی کنیم همه قبول کردیم
به صورت دایره نشستیم اول جین بطری رو چرخوند و چرخوندن تا به طرف جین و تهیونگ
جین پرسید جرعت یا حقیقت
تهیونگ حقیقت جین/آیا تو عاشق ا/ت شدی
تهیونگ/ 😐آره
ا/ت😑😐
نمی دونستم چی بگم
دل آرام☘️
۴۱.۷k
۱۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.