اکنون عشق حقیقی پارت ۲۳
از زبان شینوبو:
که شنیدم صدای جیغ میاد یعنی میتونست صدای هاناکو باشه فقط برای ترسوندن ماها؟
ولی واقعا یکی خودشو از پنجره پرت کرده بود پایین اون هم واقعا اون خانم مَنِن بود که خودشو پرت کرده بود پایین تا خودکشی کنه
اصلا وضع خوبی نبود و فقط من بیدار بودم و هاناکو که از صدای جیغ بلند شده بود و مثل س...گ ترسیده بود و مدادم داد میزد: شینوبو خودکشی کرد شینوبو خودکشی کرد
داد زدم:هی بچه ی کله پوک اگه من خودمو پرت کرده بودم پس چطوری دارم جواب تورو میدم هان؟
هاناکو خشک شد و جوابی نداد رفت و خوابید
فهمیدم گیو هم از خواب بیدار شد و تعجب بر انگیز به من نگاه میکنه!
گفت:چی شد چرا صدذی جیغ اومد؟
گفتم:هیچی نشده بریم بخوابیم.
(صبح زود ساعت ۷)
رفتم لباس بپوشم و برم مدرسه ولی وقتی رسیدم دم در بسته بود ساعت رو دیدم و ۱۵ دقیقه زود اومدم
بعد۱۵ دقیقه بالاخره موراتا(همونی که توی کوه ناتاگومو بود) اومد درو باز کرد و رفتم داخل گفت:شینوبو خیلی زود اومدی هنوز معلم ها هم نیومدن
گفتم:حداقل یه ستاره برای زود اومدن میگیرم
ادامه دارد...
که شنیدم صدای جیغ میاد یعنی میتونست صدای هاناکو باشه فقط برای ترسوندن ماها؟
ولی واقعا یکی خودشو از پنجره پرت کرده بود پایین اون هم واقعا اون خانم مَنِن بود که خودشو پرت کرده بود پایین تا خودکشی کنه
اصلا وضع خوبی نبود و فقط من بیدار بودم و هاناکو که از صدای جیغ بلند شده بود و مثل س...گ ترسیده بود و مدادم داد میزد: شینوبو خودکشی کرد شینوبو خودکشی کرد
داد زدم:هی بچه ی کله پوک اگه من خودمو پرت کرده بودم پس چطوری دارم جواب تورو میدم هان؟
هاناکو خشک شد و جوابی نداد رفت و خوابید
فهمیدم گیو هم از خواب بیدار شد و تعجب بر انگیز به من نگاه میکنه!
گفت:چی شد چرا صدذی جیغ اومد؟
گفتم:هیچی نشده بریم بخوابیم.
(صبح زود ساعت ۷)
رفتم لباس بپوشم و برم مدرسه ولی وقتی رسیدم دم در بسته بود ساعت رو دیدم و ۱۵ دقیقه زود اومدم
بعد۱۵ دقیقه بالاخره موراتا(همونی که توی کوه ناتاگومو بود) اومد درو باز کرد و رفتم داخل گفت:شینوبو خیلی زود اومدی هنوز معلم ها هم نیومدن
گفتم:حداقل یه ستاره برای زود اومدن میگیرم
ادامه دارد...
۲.۴k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.