فراز و نشیب
دیانا: نمیدونم حس میکنم قراره اتفاق بدی بیوفته
ارسلان: هیچ اتفاقی نمیافته بیخود فکر الکی نکن
دیانا : ارسلان گشنمه
ارسلان: چی میخورین براتون بیارم
دیانا: ارسلان شوخی نکن دارم میگم گشنمه
ارسلان: خب فدات شم من الان از کجا تورو سیرت کنم
دیانا: اصلا به من چه بچت گشنش بود
ارسلان: باشه بزار ببینم چیزی پیدا میکنم
دیانا: من دیگه نمیخوام
ارسلان: ای بابااا
دیانا: الان سرم داد زدی
ارسلان: نه
دیانا؛ نمیدونم چی شد که یهو بغض کردم
ارسلان: دیاناااا بغض برا چی آخه
دیانا: بغضم ترکید و شروع کردم به گربه کردن
ارسلان: هیچ اتفاقی نمیافته بیخود فکر الکی نکن
دیانا : ارسلان گشنمه
ارسلان: چی میخورین براتون بیارم
دیانا: ارسلان شوخی نکن دارم میگم گشنمه
ارسلان: خب فدات شم من الان از کجا تورو سیرت کنم
دیانا: اصلا به من چه بچت گشنش بود
ارسلان: باشه بزار ببینم چیزی پیدا میکنم
دیانا: من دیگه نمیخوام
ارسلان: ای بابااا
دیانا: الان سرم داد زدی
ارسلان: نه
دیانا؛ نمیدونم چی شد که یهو بغض کردم
ارسلان: دیاناااا بغض برا چی آخه
دیانا: بغضم ترکید و شروع کردم به گربه کردن
۱۱.۰k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.