دبیرستان پر دردسر۷
ویو ات
بعد از اینکه با بچه ها رفتیم بیرون یه خرید کردیم و غذا خوردیم لونا گفت:خب برنامه ی بعدی چیه؟ جیمین گفت: خب معلومه بار ماهم اوکی دادیم و رفتیم بار وقتی رسیدیم ساهت 8:34 دقیقه بود رفتیم تو وهمه ی کارکنان بهمون تعظیم کردن و ماهم رفتیم تو یکی از اتاق های وی ای پی نشستیم زیاد اتفاق خاصی نیوفتاد چند ساهت گذشت و به جز لونا ماهمه هوشیار بودیم که من گفتم: بچه ها نظرتوم چیه بریم خونه لونا هم حالش خوب نیست جیمین و کوک هم اوکی دادن و جیمین گفت: نظرتون چیه فردا هم بریم بیرون؟ من هم گفتم: فکر نکنم بشه چون منو لونا میخوایم بریم تتو بزنیم جیمین هم گفت: اٍاٍاٍاٍ چه خوب پس منو کوک هم میام اگه مشکلی نیست منم گفتم: نه بابا چه مشکلی حتما بیاین فقط تو ادرساتونو بدین بیایم دنبالتون جیمین گفت: منو کوک یجا زندگی میکنیم منم گفتم: خب پس ادرس خونتونو بده خلاصه که کوک ادرسو گفت منم گفتم ساعت 3:00 دم دره خونتم بعد هم تموم شد و ماهم رفتیم خونه
صبح ویو ات
صبح که بلند شدم ساعت 10 بود رفتم لباسمو عوض کردم و رفتم بیرون از اتاق و دیدم اجوما صبحانمو حاضر کرده ازش تشکر کردم و رفتم باشگاه و یکم ورزش کردم و دیدم ساعت شده 2:00 یعنی من 4ساعت ورزش کردم سریع اومدم خونه دیدم لونا داره صبحانه میخوره یه ظهر بخیری بهش گفتمو سریع رفتم و یه حمومه 30 دیقه ای گرفتم و لباسامو پوشیدمو یه ارایش خفن کردم و چاقومو گذاشتم تو جیبمو رفتم دیدیم لونا هم حاظر شده بعد بهش گفتم: لونا جیمین و کوک هم میان بدو سریع بریم دنبالشون تا دیر نشده لونا هم گفت باشه بریم سریع رفتیم تو ماشین و ادرسشونو تو جی پی اسه ماشین وارد کردم دیدم خونه هامون خیلی بهم نزدیکن کلا 5 دیقه طول کشید رسیدیم رفتم دم خونشون و زنگع درو زدم و کوک درو باز کرد گفتم: سلام حاضرین بریم ؟ اونم گفت ارهبرین خلاصه کع جیمینم اومد ماهم رفتیم و وقتی رسیدیم به منشیه گفتم:سلام هجونگ خوبی؟
هجونگ: سلام دختر کم پیدایی جدیدن. منم خوبم تو چطوری؟ گفتم منم خوبم جیهوپ و نامجون هستن؟ اونم گفت اره گفتم پس منو دوستم میخوایم تتو بزنیم بریم تو اونم گفت برین مام رفتیم کوک و جیمینم اومدن تو اتاق بشینن تا طرح ما تموم بشه اونام یچیزی بزنن من گفتم: سلام بر اوپا های قشنگم من برگشتم اونام تا منو دیدین اومدن بغلم کردن گفتم: بچه ها له شده اروم تر بعده کلی سلام و احوال پرسی و بچه ها رو معرفی کردن گفتم: اوپا کدومتون طرحع منو میزنه نامجون گفت بیا من بزنم رفتم گفت : خب چه طرحی میخوای و اینکه کجات؟ گفتم: میخوام زیره سینم باشه و یه طرحی از گوشیم در اوردم و گفتم میخوام این باشه گفت:طرحع قشنگیه ولی اذیت نمیشه باید لباستو دراری البته یه استینتو ولی سوتی نتو کامل منم گفتم: نه بابا اذیت چرا یادت رفته خودت طرحه وسطه سینمو زدی؟ گفت نه بابا پس اگه راحتی اوکی پس در بیار بزنم منم در اوردم و زد و تمام
1:عکس لباسه ات و لونا
2: عکسه لباسه کوک و جیمی
3: عکسه تتوی ات
4: عکسه تتوی لونا
5: عکسه هجونگ
6: عکسه لباس جیهوب با نامجون
شرط ها
لایک:۲۰
کامنت:۲۲
بعد از اینکه با بچه ها رفتیم بیرون یه خرید کردیم و غذا خوردیم لونا گفت:خب برنامه ی بعدی چیه؟ جیمین گفت: خب معلومه بار ماهم اوکی دادیم و رفتیم بار وقتی رسیدیم ساهت 8:34 دقیقه بود رفتیم تو وهمه ی کارکنان بهمون تعظیم کردن و ماهم رفتیم تو یکی از اتاق های وی ای پی نشستیم زیاد اتفاق خاصی نیوفتاد چند ساهت گذشت و به جز لونا ماهمه هوشیار بودیم که من گفتم: بچه ها نظرتوم چیه بریم خونه لونا هم حالش خوب نیست جیمین و کوک هم اوکی دادن و جیمین گفت: نظرتون چیه فردا هم بریم بیرون؟ من هم گفتم: فکر نکنم بشه چون منو لونا میخوایم بریم تتو بزنیم جیمین هم گفت: اٍاٍاٍاٍ چه خوب پس منو کوک هم میام اگه مشکلی نیست منم گفتم: نه بابا چه مشکلی حتما بیاین فقط تو ادرساتونو بدین بیایم دنبالتون جیمین گفت: منو کوک یجا زندگی میکنیم منم گفتم: خب پس ادرس خونتونو بده خلاصه که کوک ادرسو گفت منم گفتم ساعت 3:00 دم دره خونتم بعد هم تموم شد و ماهم رفتیم خونه
صبح ویو ات
صبح که بلند شدم ساعت 10 بود رفتم لباسمو عوض کردم و رفتم بیرون از اتاق و دیدم اجوما صبحانمو حاضر کرده ازش تشکر کردم و رفتم باشگاه و یکم ورزش کردم و دیدم ساعت شده 2:00 یعنی من 4ساعت ورزش کردم سریع اومدم خونه دیدم لونا داره صبحانه میخوره یه ظهر بخیری بهش گفتمو سریع رفتم و یه حمومه 30 دیقه ای گرفتم و لباسامو پوشیدمو یه ارایش خفن کردم و چاقومو گذاشتم تو جیبمو رفتم دیدیم لونا هم حاظر شده بعد بهش گفتم: لونا جیمین و کوک هم میان بدو سریع بریم دنبالشون تا دیر نشده لونا هم گفت باشه بریم سریع رفتیم تو ماشین و ادرسشونو تو جی پی اسه ماشین وارد کردم دیدم خونه هامون خیلی بهم نزدیکن کلا 5 دیقه طول کشید رسیدیم رفتم دم خونشون و زنگع درو زدم و کوک درو باز کرد گفتم: سلام حاضرین بریم ؟ اونم گفت ارهبرین خلاصه کع جیمینم اومد ماهم رفتیم و وقتی رسیدیم به منشیه گفتم:سلام هجونگ خوبی؟
هجونگ: سلام دختر کم پیدایی جدیدن. منم خوبم تو چطوری؟ گفتم منم خوبم جیهوپ و نامجون هستن؟ اونم گفت اره گفتم پس منو دوستم میخوایم تتو بزنیم بریم تو اونم گفت برین مام رفتیم کوک و جیمینم اومدن تو اتاق بشینن تا طرح ما تموم بشه اونام یچیزی بزنن من گفتم: سلام بر اوپا های قشنگم من برگشتم اونام تا منو دیدین اومدن بغلم کردن گفتم: بچه ها له شده اروم تر بعده کلی سلام و احوال پرسی و بچه ها رو معرفی کردن گفتم: اوپا کدومتون طرحع منو میزنه نامجون گفت بیا من بزنم رفتم گفت : خب چه طرحی میخوای و اینکه کجات؟ گفتم: میخوام زیره سینم باشه و یه طرحی از گوشیم در اوردم و گفتم میخوام این باشه گفت:طرحع قشنگیه ولی اذیت نمیشه باید لباستو دراری البته یه استینتو ولی سوتی نتو کامل منم گفتم: نه بابا اذیت چرا یادت رفته خودت طرحه وسطه سینمو زدی؟ گفت نه بابا پس اگه راحتی اوکی پس در بیار بزنم منم در اوردم و زد و تمام
1:عکس لباسه ات و لونا
2: عکسه لباسه کوک و جیمی
3: عکسه تتوی ات
4: عکسه تتوی لونا
5: عکسه هجونگ
6: عکسه لباس جیهوب با نامجون
شرط ها
لایک:۲۰
کامنت:۲۲
۷.۴k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.