"مافیای جذاب من"
"مافیای جذاب من"
پارت 20
ویو شوگا
ا/ت بلند شد بره دستشویی که گوشیش زنگ خورد..
*مکالمه بین ا/ت و جی هو*
∆: سلام خانم
ا/ت: سلام چیشده؟
∆: برای ساعت 11:30 برا معامله گفتم اقای پارک بیان
ا/ت: خوبه،منم تا یکساعت دیگه میام
∆: باشه
∆: بای
ا/ت: بای
(قطع کرد)
ا/ت: شوگا من باید برم شرکت جیمین میاد برای معاملمون
شوگا: باشه حاضر شو خودم میبرمت
ا/ت: مرسی
ویو ا/ت
رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادمو اومدم بیرون لباسامو پوشیدم ی ارایش ملایم کردم رفتم پایین..دیدم شوگا منتظره رفتیم سوار ماشین شدیم..
رسیدیم شرکت
ا/ت: مرسی من دیگه برم
شوگا: باشه خواستی بیای بگو بیام دنبالت
ا/ت: اوکی
رفتم داخل..جی هو اومد سمتم
∆: سلام خوبی؟
ا/ت: سلام اره
∆: اقای پارک تا ده مین دیگه اینجان
ا/ت: اوکی
رفتم داخل اتاق..بعد از 10 مین جیمین اومد
از جام پاشدم دست دادم و نشستیم
ا/ت: ببخشید اقای پارک من دیروز جایی بودم نمیتونستم بیام
جیمین: نه عیبی نداره
ا/ت: بازم شرمنده
جیمین: اوکی
بعد از 30 مین بالاخره جلسمون تموم شد و جیمین رفت منم به شوگا زنگ زدم که بیاد دنبالم..خیلی خسته ام باید استراحت کنم فردا هم عروسیمه
شوگا اومد دنبالم سوار ماشین شدیمو راه افتادیم بعد از 35 مین رسیدیم من رفتم بالا لباسامو عوض کردم اومدم پایین برای اینکه ناهار بخورم
ا/ت: اووه احوما چیکار کردی!
اجوما: کاری نکردم
ا/ت: بنظر میاد خوشمزه باشه
اجوما: خب پس امتحان کن
ا/ت: باشه
داشتیم غذا میخوردیم که سنا با ی جمدون اومد پایین
ا/ت: سنا کجا داری میری؟
سنا: به تو ربطی نداره..
ا/ت: یعنی تو که جایی رو نداری
سنا: تو که راحت میشی از دست من
ا/ت: کی گفته تو بریبا کی کل کل کنم😂
سنا: مسخره
شوگا: سنا کجا داری میری*جدی*
سنا: دارم میرم جایی که تو نباشی
شوگا: جایی نمیری*جدی*
سنا: به تو ارتباطی نداره
سنا اومد بره که شوگا رفت مچ دستشو گرفت
سنا: ول کن درد گرفت دستم
شوگا دستشو ول کرد چمدونو گرفت و رفت بالا..سنا هم دنبالش رفت
منم همیشه اولیتم غذاست بدون توجه بهشون بقیه غذامو خوردم(😂).
بعد از تموم شدن غذا رفتم بالا میخواستم برم تو اتاقم که صدای داد و بیداد شوگا و سنا اومد رفتم سمت اتاقی که ازش صدا میومد..
شوگا میخواست بهش سیلی بزنه که با حرف من وایستاد
ا/ت: داری چیکار میکنی شوگا*داد*
شوگا: تو..تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت: بیا بیرون کارت دارم*عصبی*
نمیدونم چرا ولی دلم برای سنا سوخت عین خواهرم دوسش دارم..
/فحش به ا/ت ازاد🤣/
(دلم براتون سوخت شرط نمیزارم برای این پارت ولی زورم میاد پارت 21 رو بنویسم،فردا تا قبل ساعت 3 ظهر میزارم)
پارت 20
ویو شوگا
ا/ت بلند شد بره دستشویی که گوشیش زنگ خورد..
*مکالمه بین ا/ت و جی هو*
∆: سلام خانم
ا/ت: سلام چیشده؟
∆: برای ساعت 11:30 برا معامله گفتم اقای پارک بیان
ا/ت: خوبه،منم تا یکساعت دیگه میام
∆: باشه
∆: بای
ا/ت: بای
(قطع کرد)
ا/ت: شوگا من باید برم شرکت جیمین میاد برای معاملمون
شوگا: باشه حاضر شو خودم میبرمت
ا/ت: مرسی
ویو ا/ت
رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادمو اومدم بیرون لباسامو پوشیدم ی ارایش ملایم کردم رفتم پایین..دیدم شوگا منتظره رفتیم سوار ماشین شدیم..
رسیدیم شرکت
ا/ت: مرسی من دیگه برم
شوگا: باشه خواستی بیای بگو بیام دنبالت
ا/ت: اوکی
رفتم داخل..جی هو اومد سمتم
∆: سلام خوبی؟
ا/ت: سلام اره
∆: اقای پارک تا ده مین دیگه اینجان
ا/ت: اوکی
رفتم داخل اتاق..بعد از 10 مین جیمین اومد
از جام پاشدم دست دادم و نشستیم
ا/ت: ببخشید اقای پارک من دیروز جایی بودم نمیتونستم بیام
جیمین: نه عیبی نداره
ا/ت: بازم شرمنده
جیمین: اوکی
بعد از 30 مین بالاخره جلسمون تموم شد و جیمین رفت منم به شوگا زنگ زدم که بیاد دنبالم..خیلی خسته ام باید استراحت کنم فردا هم عروسیمه
شوگا اومد دنبالم سوار ماشین شدیمو راه افتادیم بعد از 35 مین رسیدیم من رفتم بالا لباسامو عوض کردم اومدم پایین برای اینکه ناهار بخورم
ا/ت: اووه احوما چیکار کردی!
اجوما: کاری نکردم
ا/ت: بنظر میاد خوشمزه باشه
اجوما: خب پس امتحان کن
ا/ت: باشه
داشتیم غذا میخوردیم که سنا با ی جمدون اومد پایین
ا/ت: سنا کجا داری میری؟
سنا: به تو ربطی نداره..
ا/ت: یعنی تو که جایی رو نداری
سنا: تو که راحت میشی از دست من
ا/ت: کی گفته تو بریبا کی کل کل کنم😂
سنا: مسخره
شوگا: سنا کجا داری میری*جدی*
سنا: دارم میرم جایی که تو نباشی
شوگا: جایی نمیری*جدی*
سنا: به تو ارتباطی نداره
سنا اومد بره که شوگا رفت مچ دستشو گرفت
سنا: ول کن درد گرفت دستم
شوگا دستشو ول کرد چمدونو گرفت و رفت بالا..سنا هم دنبالش رفت
منم همیشه اولیتم غذاست بدون توجه بهشون بقیه غذامو خوردم(😂).
بعد از تموم شدن غذا رفتم بالا میخواستم برم تو اتاقم که صدای داد و بیداد شوگا و سنا اومد رفتم سمت اتاقی که ازش صدا میومد..
شوگا میخواست بهش سیلی بزنه که با حرف من وایستاد
ا/ت: داری چیکار میکنی شوگا*داد*
شوگا: تو..تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت: بیا بیرون کارت دارم*عصبی*
نمیدونم چرا ولی دلم برای سنا سوخت عین خواهرم دوسش دارم..
/فحش به ا/ت ازاد🤣/
(دلم براتون سوخت شرط نمیزارم برای این پارت ولی زورم میاد پارت 21 رو بنویسم،فردا تا قبل ساعت 3 ظهر میزارم)
۲۱.۲k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.