تهیونگ ❣️
- اَه نشد
بعد چندین بار تمرین سرویس هنوزم نمی تونستم حرکتش رو خوب بزنم .
تهیونگ با یه بستنی توی دستش از خونه اومد بیرون :
- هنوزم بلد نیستی؟
کفری گفتم :
- دارم یاد می گیرم
- ببینیم و تعریف کنیم
نمی خواستم جلوش ضایع شم پس به بهترین شکل ممکن خودمو نشون دادم ولی هر بار افتضاخ تر از بار قبلی ، درحالی که داشت بستنیش رو تموم میکرد با خنده گفت :
- تا حالا ندیده بودم کسی توی بدمينتون اینقدر بد باشه
- نه اینکه خودت خیلی بلدی
با این حرفم بلند شد و اومد پشت سرم توپ و ازم گرفت و با اون یکی دستش دستی که راکت توش بود رو محکم گرفت ، حالت سرویس زدن من و نگه داشت و سرویس زد
یه سرویس بی نقص ، با صدای بمش کنار گوشم گفت :
- که بلد نیستم ها؟
...
❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
بعد چندین بار تمرین سرویس هنوزم نمی تونستم حرکتش رو خوب بزنم .
تهیونگ با یه بستنی توی دستش از خونه اومد بیرون :
- هنوزم بلد نیستی؟
کفری گفتم :
- دارم یاد می گیرم
- ببینیم و تعریف کنیم
نمی خواستم جلوش ضایع شم پس به بهترین شکل ممکن خودمو نشون دادم ولی هر بار افتضاخ تر از بار قبلی ، درحالی که داشت بستنیش رو تموم میکرد با خنده گفت :
- تا حالا ندیده بودم کسی توی بدمينتون اینقدر بد باشه
- نه اینکه خودت خیلی بلدی
با این حرفم بلند شد و اومد پشت سرم توپ و ازم گرفت و با اون یکی دستش دستی که راکت توش بود رو محکم گرفت ، حالت سرویس زدن من و نگه داشت و سرویس زد
یه سرویس بی نقص ، با صدای بمش کنار گوشم گفت :
- که بلد نیستم ها؟
...
❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
۳.۴k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.