فیک جیمین
ازدواج اجباری
پارت ۳۸
که یهوووووووو................... هیچ اتفاقی نیوفتاد😐💔
حالا بگذریم
.........
یونا: گلیلیلییلییی
جیمین : چته باز؟
یونا: نای نای نانای نای
جیمین: اصکول شدی رفت😐
یونا دوید توی اتاقشو خودشو پرت کرد روی تخت موبایلش داشت زنگ میخورد رفت سمتش و تا اسمشو دید یه جیغ از خوشحالی کشیدد کراشش بهش پیشنهاد داده بود .... جواب داد ..
مکالکشون*
یونا: الو
بکهیون: سلام عزیزم
یونا: امم..س..سلام
بکهیون: خوبی؟
یونا : ها اره خوبم تو خوبی؟
بکهیون: عالیه پس میای بریم بیرون ببینمت؟ دلم برات تنگ شده
یونا: نمیدونم باید اجازه بگیرم
بکهیون: به مامان بابات گفتی؟
یونا: معلومه که نه میخوای دیگه همو نبینیم؟
بکهیون: اخه من گفتم
یونا : من نمیتونم بگم
بکهیون : اوکی ولی میتونم ببینمت دیگه بیبی؟
یونا : اوهوم
بکهیون: پس ساعت ۴ تو ی کافه ... میبینمت
یونا: اوکی بای
بکهیون: بایی
پایان مکالمه*
یونا: عرررررر گلیلییللیلیلیللییلیللیلیلیللیللییلیلیییییییییییییی جیغغغغغغغغغغ
تهیون اومد توی اتاق یونا
تهیون : خفه شوووووو دیگههههههه
یونا: ب ت چههه
تهیون: ایشششش
رفت بیرون
ا.ت : یونااااااا بیا نهارر ( داد )
یونا: اومدممممم ( داد
سر میز....
یونا داشت زیر لب برا خودش اهنگ میخوند
جیمین: تو امروز چته
یونا: هیچی
جیمین: بریم بیرون؟
یونا : نهههه
تهیون : ارههه
یونا: نههه
تهیون : ارهههه
ا.ت : بریم حرفی ندارم
جیمین: یونا تو که بیرون رفتنو دوست داشتی
یونا: هنوزم دوس دارم
جیمین : خو پس چیمیگی؟
یونا: ا..ا..اخه ... امروز... خب...خب...
جیمین: خب؟
یونا : میخوام با ... با ... لونا برم بیرون
جیمین : خب فردا برو
یونا: نمیخامممم
جیمین : خب بگو بیاد اینجا ما میریم تو بمون
یونا: ها..ه..ها ب...باشه
جیمین : خوردید برید اماده شید
......تهیون و جیمین و ا.ت رفتن دم در
یونا : من الان حق ندارم از خونه برم بیرون؟
جیمین : نه
یونا: اخه میخواستیم بریم کافه
جیمین: تو بیری از خونه بیرون من میفهمم
یونا: کسی که میاد تو خونه اونو میتونی ببینی؟
جیمین : اونو وقتی رسیدم میبینم
یونا : خیل خو
جیمین : خدافظ
یونا: خدافظ همگی
.......رفتن
یونا : نمیتونم پسر و بیارم خونه کهههه
.....
مکالمشون*
یونا: سلام ... میتونی بیای خونمون؟
بکهیون : اره... ولی چرا؟
یونا: مامان بابام نیستن گفتن نباید برم بیرون تو بیا اینجا ..، ادرسم که داری
بکهیون: اره.. نیم ساعت دیگه اونجام بایی
یونا: بای
تامام*
........................
🍓توت فرنگی🍓هام سیلاممممم خوبیددد؟ شرطااااااا: ۳۵ تا لایک .. ۲۵ تا کام ملسسیییی بایییی💜💙💙💜🧡🧡💚💚🧡💙🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓
پارت ۳۸
که یهوووووووو................... هیچ اتفاقی نیوفتاد😐💔
حالا بگذریم
.........
یونا: گلیلیلییلییی
جیمین : چته باز؟
یونا: نای نای نانای نای
جیمین: اصکول شدی رفت😐
یونا دوید توی اتاقشو خودشو پرت کرد روی تخت موبایلش داشت زنگ میخورد رفت سمتش و تا اسمشو دید یه جیغ از خوشحالی کشیدد کراشش بهش پیشنهاد داده بود .... جواب داد ..
مکالکشون*
یونا: الو
بکهیون: سلام عزیزم
یونا: امم..س..سلام
بکهیون: خوبی؟
یونا : ها اره خوبم تو خوبی؟
بکهیون: عالیه پس میای بریم بیرون ببینمت؟ دلم برات تنگ شده
یونا: نمیدونم باید اجازه بگیرم
بکهیون: به مامان بابات گفتی؟
یونا: معلومه که نه میخوای دیگه همو نبینیم؟
بکهیون: اخه من گفتم
یونا : من نمیتونم بگم
بکهیون : اوکی ولی میتونم ببینمت دیگه بیبی؟
یونا : اوهوم
بکهیون: پس ساعت ۴ تو ی کافه ... میبینمت
یونا: اوکی بای
بکهیون: بایی
پایان مکالمه*
یونا: عرررررر گلیلییللیلیلیللییلیللیلیلیللیللییلیلیییییییییییییی جیغغغغغغغغغغ
تهیون اومد توی اتاق یونا
تهیون : خفه شوووووو دیگههههههه
یونا: ب ت چههه
تهیون: ایشششش
رفت بیرون
ا.ت : یونااااااا بیا نهارر ( داد )
یونا: اومدممممم ( داد
سر میز....
یونا داشت زیر لب برا خودش اهنگ میخوند
جیمین: تو امروز چته
یونا: هیچی
جیمین: بریم بیرون؟
یونا : نهههه
تهیون : ارههه
یونا: نههه
تهیون : ارهههه
ا.ت : بریم حرفی ندارم
جیمین: یونا تو که بیرون رفتنو دوست داشتی
یونا: هنوزم دوس دارم
جیمین : خو پس چیمیگی؟
یونا: ا..ا..اخه ... امروز... خب...خب...
جیمین: خب؟
یونا : میخوام با ... با ... لونا برم بیرون
جیمین : خب فردا برو
یونا: نمیخامممم
جیمین : خب بگو بیاد اینجا ما میریم تو بمون
یونا: ها..ه..ها ب...باشه
جیمین : خوردید برید اماده شید
......تهیون و جیمین و ا.ت رفتن دم در
یونا : من الان حق ندارم از خونه برم بیرون؟
جیمین : نه
یونا: اخه میخواستیم بریم کافه
جیمین: تو بیری از خونه بیرون من میفهمم
یونا: کسی که میاد تو خونه اونو میتونی ببینی؟
جیمین : اونو وقتی رسیدم میبینم
یونا : خیل خو
جیمین : خدافظ
یونا: خدافظ همگی
.......رفتن
یونا : نمیتونم پسر و بیارم خونه کهههه
.....
مکالمشون*
یونا: سلام ... میتونی بیای خونمون؟
بکهیون : اره... ولی چرا؟
یونا: مامان بابام نیستن گفتن نباید برم بیرون تو بیا اینجا ..، ادرسم که داری
بکهیون: اره.. نیم ساعت دیگه اونجام بایی
یونا: بای
تامام*
........................
🍓توت فرنگی🍓هام سیلاممممم خوبیددد؟ شرطااااااا: ۳۵ تا لایک .. ۲۵ تا کام ملسسیییی بایییی💜💙💙💜🧡🧡💚💚🧡💙🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓🍓
۱۶.۸k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.