Betrayal p27
جیمین. میگم نامجون بدنیستا فاصلتو از کم کنی😒
نامجون. یااا خواهرمه خب
ات. حسودیت شد؟(خنده)
جیمین دست ات رو کشید انداخت تو بغل خودش
ات. اخخخ
جیمین. ماله خودمه حتی اگه باباشم باشی نمیدم بهت
نامجون دست ات رو کشید سمت خودش
ات. اییی
نامجون. زر نزن خواهر خودمه
این بحث ادامه پیدا کرد تا وقتی که ات حیغ زد
ات. بسهههههههه کشتین منووووو
نامحون. او ببخشید عشق داداش
یوجین. بابا(بچگونه)
نامجون. جونم؟
یوجین. بوغل(بغل)
ات. آیگووووووووو چه کیوتی پدصگگگگ
نامجون. یااااا باهاش درست حرف بزن بچه خوبی بشه
ات. ایش تو هم
ات. فینگیلیه کی بودی تو
یوجین. 😭
ات. عاچیشد
نامجون. نمیشناسه بیا بغلم قشنگممم
ویکی. 😭
ات. اییی چه کیوتی
ویکی. چرا منو دوس نداری اونو دوس داری😭
ات. یااا من عاشق همتونم
ویکی. واقعنی؟
ات. هوم بیا بغلم ببینم
پرید بغلش
ات. ماشلا مهدکودکه واسه خودش اینجا
مینشی. اینو از برادرت بپرس
نامجون. هر چقدر بچه بیشتر زندگی بهتر
ات. ت مگه ترکیه نبودی؟
نامجون. بعد اینکه تومردی.. یعنی مثلا مردی جیمین دیونه شده بود میترسیدم بلایی سر خودش بیاره یونگی بهم زنگ زد گفت به کمک احتیاج داره منم امدم حالا کجاشو دیدی انقدر حالش بد بود ک میرفت بار مست میکرد زنای دیگه روبا تو اشتباه میگرفت بعدشم به فا... هیچی من هیچی نگفتم
جیمین. نامجوننننن
ات. جیمین؟؟؟
جیمین. هه 😅
مینسو. بلن شید برسم اوضاع خیته
بلند شدن رفتن
ات. خب خب توضیح؟؟
جیمین. وایی الان بورا داره خوش میگذرونه
ات. بحثو عوض میکنی؟ خر خودتی
جیمین. اامممم خوابم میاد
ات. جیمین باتوعم(جدی.داد)
جیمین. خب چیکار میکردم بعد اینکه رفتی دیونه شدم روانی شدم با مست کردن فقط میتونستم همه چیو فراموش کنم بعد مست کردن یه بار یه گوهی خوردم بعدش تو خونه مست میکردم بورا رو میفرستادم خونه نامجون یا یونگی تا ناراحتیمو نبینه (داد، گریه)
ات. جـ جـ جیمین؟(بغض)
جیمین. ات خوابم میاد فردا حرف میزنیم
ات. اما..
جیمین رفت
ویو ات
خوابم نمیومد ساعت1بود رفتم بالا
کنار جیمین خوابیدم از پشت بغلش مردم چرا سرش داد زدم اخه اههه لعنت به خودم بلند شدم بوسه ای روی چشمش گذاشتم خوابیدم
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
نامجون. یااا خواهرمه خب
ات. حسودیت شد؟(خنده)
جیمین دست ات رو کشید انداخت تو بغل خودش
ات. اخخخ
جیمین. ماله خودمه حتی اگه باباشم باشی نمیدم بهت
نامجون دست ات رو کشید سمت خودش
ات. اییی
نامجون. زر نزن خواهر خودمه
این بحث ادامه پیدا کرد تا وقتی که ات حیغ زد
ات. بسهههههههه کشتین منووووو
نامحون. او ببخشید عشق داداش
یوجین. بابا(بچگونه)
نامجون. جونم؟
یوجین. بوغل(بغل)
ات. آیگووووووووو چه کیوتی پدصگگگگ
نامجون. یااااا باهاش درست حرف بزن بچه خوبی بشه
ات. ایش تو هم
ات. فینگیلیه کی بودی تو
یوجین. 😭
ات. عاچیشد
نامجون. نمیشناسه بیا بغلم قشنگممم
ویکی. 😭
ات. اییی چه کیوتی
ویکی. چرا منو دوس نداری اونو دوس داری😭
ات. یااا من عاشق همتونم
ویکی. واقعنی؟
ات. هوم بیا بغلم ببینم
پرید بغلش
ات. ماشلا مهدکودکه واسه خودش اینجا
مینشی. اینو از برادرت بپرس
نامجون. هر چقدر بچه بیشتر زندگی بهتر
ات. ت مگه ترکیه نبودی؟
نامجون. بعد اینکه تومردی.. یعنی مثلا مردی جیمین دیونه شده بود میترسیدم بلایی سر خودش بیاره یونگی بهم زنگ زد گفت به کمک احتیاج داره منم امدم حالا کجاشو دیدی انقدر حالش بد بود ک میرفت بار مست میکرد زنای دیگه روبا تو اشتباه میگرفت بعدشم به فا... هیچی من هیچی نگفتم
جیمین. نامجوننننن
ات. جیمین؟؟؟
جیمین. هه 😅
مینسو. بلن شید برسم اوضاع خیته
بلند شدن رفتن
ات. خب خب توضیح؟؟
جیمین. وایی الان بورا داره خوش میگذرونه
ات. بحثو عوض میکنی؟ خر خودتی
جیمین. اامممم خوابم میاد
ات. جیمین باتوعم(جدی.داد)
جیمین. خب چیکار میکردم بعد اینکه رفتی دیونه شدم روانی شدم با مست کردن فقط میتونستم همه چیو فراموش کنم بعد مست کردن یه بار یه گوهی خوردم بعدش تو خونه مست میکردم بورا رو میفرستادم خونه نامجون یا یونگی تا ناراحتیمو نبینه (داد، گریه)
ات. جـ جـ جیمین؟(بغض)
جیمین. ات خوابم میاد فردا حرف میزنیم
ات. اما..
جیمین رفت
ویو ات
خوابم نمیومد ساعت1بود رفتم بالا
کنار جیمین خوابیدم از پشت بغلش مردم چرا سرش داد زدم اخه اههه لعنت به خودم بلند شدم بوسه ای روی چشمش گذاشتم خوابیدم
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
۱۹.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.