پارت ۱۴
♧گل خار دار♧
✧فصل دوم ✧★④①P★
_________________
(یک سال بعد)
&ویو یونگی&
امروز تو مدرسه با ا.ت قرار گذاشتم که ساعت 9 بیاد بریم یه کافه دیگه می خواستم عشقمو بهش اعتراف کنم ساعت 4 بود دیگه دل تو دلم نبود من یه سال صبر کردم امروز وقتشه
(ویو ا.ت)
یه سال از اون ماجرا میگذره و منم تقریبا به زندگی جدید عادت کردم امروز یونگی منو به یه کافه دعوت کرده گفت که میخواد یه چیزی بهم بگه منم میخوام بهش اعتراف کنم من خیلی وقته عاشقشم و منتظر یه فرصت مناسب بودم و چی بهتر از این که تو کافه بهش بگم رفتم تکالیفمو نوشتم وقتی تموم شد دیدم ساعت 7:30 سریع اومدم یه دوش 30 مینی گرفتم بعد موهامو خشک کردم و یه لباس خیلی قشنگ پوشیدمو یه آرایش ساده کردمو رفتم بیرون از خونه
♡ویو یونگی♡
بعد تموم کردن مشقام رفتم یه دوش 35 مینی گرفتم یه لباس پوشیدمو عطرمو زدم و رفتم بیرون یه دسته گل رز آبی خریدم چون میدونستم ا.ت دوست داره و به سمت کافه حرکت کردم
✧فصل دوم ✧★④①P★
_________________
(یک سال بعد)
&ویو یونگی&
امروز تو مدرسه با ا.ت قرار گذاشتم که ساعت 9 بیاد بریم یه کافه دیگه می خواستم عشقمو بهش اعتراف کنم ساعت 4 بود دیگه دل تو دلم نبود من یه سال صبر کردم امروز وقتشه
(ویو ا.ت)
یه سال از اون ماجرا میگذره و منم تقریبا به زندگی جدید عادت کردم امروز یونگی منو به یه کافه دعوت کرده گفت که میخواد یه چیزی بهم بگه منم میخوام بهش اعتراف کنم من خیلی وقته عاشقشم و منتظر یه فرصت مناسب بودم و چی بهتر از این که تو کافه بهش بگم رفتم تکالیفمو نوشتم وقتی تموم شد دیدم ساعت 7:30 سریع اومدم یه دوش 30 مینی گرفتم بعد موهامو خشک کردم و یه لباس خیلی قشنگ پوشیدمو یه آرایش ساده کردمو رفتم بیرون از خونه
♡ویو یونگی♡
بعد تموم کردن مشقام رفتم یه دوش 35 مینی گرفتم یه لباس پوشیدمو عطرمو زدم و رفتم بیرون یه دسته گل رز آبی خریدم چون میدونستم ا.ت دوست داره و به سمت کافه حرکت کردم
۹.۸k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.