پارت ۲
ساعت ۷ و ۵۵ دقیقه بود که زنگ خونه به صدا در اومد حتما میا
رفتم درو باز کردم که
....
میا:سلام ات بریم
ات:بریم
(فک کردین جیمینه😂)
با ماشین لیا به سمت بار راه افتادیم وقتی رفتیم داخل بوی الکل و صدای موزیک بود ولی لذت بخش بود.
رفتیم و نشستیم رو یه میز و سفارش دادیم که بعد از یه ساعت صورت اشنایی رو رو به روی میز خودمون دیدم ات:میا..میا خاک تو سرم شد
میا:چرا چیشده
ات:جیمین جلومونه و داره نگاهمون میکنه عنتر
میا:او..اوووو امیدوارم فردا زنده باشی
هردوتامون یه لبخند بهش زدیم که به سمتمون اومد ات:وای خاک تو سرممم
اومدو نشست صندلی کناریم
جیمین:خوش میگذره
میا:اوهوم بدک نی
از زیر به پای میا ضربه ای زدم که خفه شد
جیمین:و شما
ات:ک..کی
جیمین:ات چرا اومدی اینجا
میا:من بهش زنگ زدم و گفتم بیاد
جیمین:چرا
میا:خب چون حوصلمون سر رفته بود.
جیمین دستشمو دور کمرم گذاشتم و با حرص فشار میداد.
جیمین:خب میتونستین برین جای دیگه
و بلند شد و دستمو گرفت و گفت:میا تو خودت برو ما چندتا کار داریم.
و دستمو کشوند به طرف ماشین و رفتیم تو ماشینو راه افتاد جیمین:اونجا چه غلطی میکردی(داد)
ات:مگ..مگه میا نگفت (اروم)
جیمین:میخوام از دهن خودت بشنوم
که چیزی نگفتم بیشتر گاز داد که ترسیدم
ات:جیمین.جیمین اروم برو
جیمین:تو نمیخواد به من بگی چیکار کنم
رفتم درو باز کردم که
....
میا:سلام ات بریم
ات:بریم
(فک کردین جیمینه😂)
با ماشین لیا به سمت بار راه افتادیم وقتی رفتیم داخل بوی الکل و صدای موزیک بود ولی لذت بخش بود.
رفتیم و نشستیم رو یه میز و سفارش دادیم که بعد از یه ساعت صورت اشنایی رو رو به روی میز خودمون دیدم ات:میا..میا خاک تو سرم شد
میا:چرا چیشده
ات:جیمین جلومونه و داره نگاهمون میکنه عنتر
میا:او..اوووو امیدوارم فردا زنده باشی
هردوتامون یه لبخند بهش زدیم که به سمتمون اومد ات:وای خاک تو سرممم
اومدو نشست صندلی کناریم
جیمین:خوش میگذره
میا:اوهوم بدک نی
از زیر به پای میا ضربه ای زدم که خفه شد
جیمین:و شما
ات:ک..کی
جیمین:ات چرا اومدی اینجا
میا:من بهش زنگ زدم و گفتم بیاد
جیمین:چرا
میا:خب چون حوصلمون سر رفته بود.
جیمین دستشمو دور کمرم گذاشتم و با حرص فشار میداد.
جیمین:خب میتونستین برین جای دیگه
و بلند شد و دستمو گرفت و گفت:میا تو خودت برو ما چندتا کار داریم.
و دستمو کشوند به طرف ماشین و رفتیم تو ماشینو راه افتاد جیمین:اونجا چه غلطی میکردی(داد)
ات:مگ..مگه میا نگفت (اروم)
جیمین:میخوام از دهن خودت بشنوم
که چیزی نگفتم بیشتر گاز داد که ترسیدم
ات:جیمین.جیمین اروم برو
جیمین:تو نمیخواد به من بگی چیکار کنم
۱۱.۸k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.