سناریو پارت ۳
لایک کنین و نظر بدین
هیچ همایتی نیست 🥲🥺😭
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دید ا.ت
اماده شدم که برم خونه ی ریو که ناپدریم اومد و گفت
ناپدری ا.ت : هوی توله سگ کجا داری میری
ا.ت: دارم میرم خونه ی دوستم
( نویسنده: داداش اسم این ناپدریه کوهاکو باشه خوبه؟ کوهاکو یعنی طلا و نقره)
کوهاکو یکی مهکم میزنه تو گوش ا.ت توری که صورت ا.ت قرمز میشه و ا.ت بقز
میکنه و گریش میگیره ولی گریه نمیکنه چون عادت کرده
کوهاکو : هه توله ای مثل تو دوستم داره گمشو
ا.ت بدون هیچ هرفی رقت
مغذ ا.ت: لعنتی یعنی جاش مونده درد داره اخ از زندگی متنفرم وای کی رسیدم
چه خونه ی بزرگی
چند ساعت قبل
ریندو : هی ریو تو با اون دختره دوستی
ریو: ا.ت رو میگی
ریندو : اره همون فرشتهه 😇😇😇😇🥰
ریو : فرشته ؟؟؟ 😇😇
ریو : وایستا ریندو سرخ شدی بهش میگی فرشته و دربارش داری میپرسی در حالی که همکلاسی های منو به یه ورتم نییست 🤨
ریو: ریندو اره🥴🥰😘🤩
ریندو: بله 🤧
ریو : وایییییییی داداشم عاشق شده وای شیپ تو ا.ت عالیههههههه
ریندو : ساکت شوووووووو🤫🤫🤫😦
ریو : وایییی ا.ت دلبر کی بودی که ریندو عاشقت شده😁😁😀😆😍😍
ریندو: اون مثل فرشته ها میمونه و خیلی خوشگله دلم میخواد ببوسمش
ولی اون مثل بقیه سمتم نیومد یعنی از من متنفره 🥺🥺🥺🤤🤤😖😖
ریو : رین افتاب از کجا درومده اون ۵۰ هکتار زبونو گذاشتی کنار نگران دخترا شدی ؟🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐
زمان حال دید من بدبخت
ذهن ریو: وای ا.ت چه لباسی پوشیده شلید موهاشو بافته شایدم شونه کره
اووووو شایدم موهاشو عدودکی شونه کرده ( عروسکی)
دید ا.ت
زنگ زدم ریو درو باز کرد و من و کشید تو
ریو: ا.تیییییی جونممممممممم با ریاضی کار کنیم🥸😁
ا.ت : باشه 😊
ریندو : سلام فرشته کوچولو
ا.ت: سلام ریندو سان
ریندو :🥰🥰🥰🤩🤩🥴🥴🥴🥴🥴🤩🤭🤭❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
یک ساعت بعد
ریو : اوووووووو نگا کن انگار ران و ریندو پارتی گرفتن با ماهم بریم
ا.ت : من لباس ندارم
ریو : من بهت میدم ( عکس لباس رو براتون میزارم )
ا.ت: ریو این خیلی بازه
ریو : همینه که هست بیا
دید نویسنده
ا.ت و ریو رفتن مهمونی که......
خب عزیزان گلم میخوام شکنجتون کنم ادامش رو ننویسم 😈😈😈
اگه همایت کنین پارت بعدی رو زود میزارم بای بای ا.تیییییی جون 🤗
(برای کسایی که نمیدونن ا.ت یعنی اسم تو اسم خودتون رو بجای ا.ت بزارین)
هیچ همایتی نیست 🥲🥺😭
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دید ا.ت
اماده شدم که برم خونه ی ریو که ناپدریم اومد و گفت
ناپدری ا.ت : هوی توله سگ کجا داری میری
ا.ت: دارم میرم خونه ی دوستم
( نویسنده: داداش اسم این ناپدریه کوهاکو باشه خوبه؟ کوهاکو یعنی طلا و نقره)
کوهاکو یکی مهکم میزنه تو گوش ا.ت توری که صورت ا.ت قرمز میشه و ا.ت بقز
میکنه و گریش میگیره ولی گریه نمیکنه چون عادت کرده
کوهاکو : هه توله ای مثل تو دوستم داره گمشو
ا.ت بدون هیچ هرفی رقت
مغذ ا.ت: لعنتی یعنی جاش مونده درد داره اخ از زندگی متنفرم وای کی رسیدم
چه خونه ی بزرگی
چند ساعت قبل
ریندو : هی ریو تو با اون دختره دوستی
ریو: ا.ت رو میگی
ریندو : اره همون فرشتهه 😇😇😇😇🥰
ریو : فرشته ؟؟؟ 😇😇
ریو : وایستا ریندو سرخ شدی بهش میگی فرشته و دربارش داری میپرسی در حالی که همکلاسی های منو به یه ورتم نییست 🤨
ریو: ریندو اره🥴🥰😘🤩
ریندو: بله 🤧
ریو : وایییییییی داداشم عاشق شده وای شیپ تو ا.ت عالیههههههه
ریندو : ساکت شوووووووو🤫🤫🤫😦
ریو : وایییی ا.ت دلبر کی بودی که ریندو عاشقت شده😁😁😀😆😍😍
ریندو: اون مثل فرشته ها میمونه و خیلی خوشگله دلم میخواد ببوسمش
ولی اون مثل بقیه سمتم نیومد یعنی از من متنفره 🥺🥺🥺🤤🤤😖😖
ریو : رین افتاب از کجا درومده اون ۵۰ هکتار زبونو گذاشتی کنار نگران دخترا شدی ؟🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐
زمان حال دید من بدبخت
ذهن ریو: وای ا.ت چه لباسی پوشیده شلید موهاشو بافته شایدم شونه کره
اووووو شایدم موهاشو عدودکی شونه کرده ( عروسکی)
دید ا.ت
زنگ زدم ریو درو باز کرد و من و کشید تو
ریو: ا.تیییییی جونممممممممم با ریاضی کار کنیم🥸😁
ا.ت : باشه 😊
ریندو : سلام فرشته کوچولو
ا.ت: سلام ریندو سان
ریندو :🥰🥰🥰🤩🤩🥴🥴🥴🥴🥴🤩🤭🤭❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
یک ساعت بعد
ریو : اوووووووو نگا کن انگار ران و ریندو پارتی گرفتن با ماهم بریم
ا.ت : من لباس ندارم
ریو : من بهت میدم ( عکس لباس رو براتون میزارم )
ا.ت: ریو این خیلی بازه
ریو : همینه که هست بیا
دید نویسنده
ا.ت و ریو رفتن مهمونی که......
خب عزیزان گلم میخوام شکنجتون کنم ادامش رو ننویسم 😈😈😈
اگه همایت کنین پارت بعدی رو زود میزارم بای بای ا.تیییییی جون 🤗
(برای کسایی که نمیدونن ا.ت یعنی اسم تو اسم خودتون رو بجای ا.ت بزارین)
۷.۲k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.