زندگی رویایی فصل ۲ p5
رفتیم تو هواپیما نشستیم
و آنقدر پرواز طول کشید که تا آخر پرواز خوابیدیم که مهمان دار پرامون کرد بیرون و رفتم با تاکسی دم خونه بله به به چه خونه ای یه ماشین بنتلیو ۱۷۰۰ متر خوبه ۷۰۰ متر خوبه ۱۰۰۰متر فقط حیاط و البته که آرمان خیلی ذوق داشت و رفت سریع خونه و من یه نامه ای رو دیدم و
پارسا:عشق زندگیم تا فهمیدم آمدی کانادا دیگه ولت نمیکنم و شوهرتو میکشم که فقط تو مال من باشی
وای پسر عمو رو مخم خب این از بچگی عاشق من بود و هی میگفت با هم ازدواج کنیم و الآنم ولم نمیکنه چندش نامه رو پاره کردم و رفتم تو خونه
آرمان: میبینی چه نازه
ا/ت:بابا منه دیگه
آرمان:ولی هیچی نداریم تو خونه بریم خرید
ا/ت:اره بریم
تا آمدیم که بریم یک دفعه یه کیسه رو سرمون کشیده شد ....
و آنقدر پرواز طول کشید که تا آخر پرواز خوابیدیم که مهمان دار پرامون کرد بیرون و رفتم با تاکسی دم خونه بله به به چه خونه ای یه ماشین بنتلیو ۱۷۰۰ متر خوبه ۷۰۰ متر خوبه ۱۰۰۰متر فقط حیاط و البته که آرمان خیلی ذوق داشت و رفت سریع خونه و من یه نامه ای رو دیدم و
پارسا:عشق زندگیم تا فهمیدم آمدی کانادا دیگه ولت نمیکنم و شوهرتو میکشم که فقط تو مال من باشی
وای پسر عمو رو مخم خب این از بچگی عاشق من بود و هی میگفت با هم ازدواج کنیم و الآنم ولم نمیکنه چندش نامه رو پاره کردم و رفتم تو خونه
آرمان: میبینی چه نازه
ا/ت:بابا منه دیگه
آرمان:ولی هیچی نداریم تو خونه بریم خرید
ا/ت:اره بریم
تا آمدیم که بریم یک دفعه یه کیسه رو سرمون کشیده شد ....
۳.۳k
۲۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.