فیک طلسم شده قسمت بیست
جسیکا آماده شد و قراره کاری داشت باید زودی میرفت
از همه ای اعضا خداحافظی کرد و رفت به آدرس که نوشته شده بود
تم بنفش زده بود
جون کوک هم کنجکاو شده بود و تعقیب اش کرد :
از داخل ماشین اش جسیکا رو دید میزد
دید جسیکا و یه پسره توی کافی شاپ مشغول خوردن بستنی و خندون هستن
پیاده شد اومد سمتشون و خلوت شون بهم زد
با حرص گفت: عزیزم خیلی نزدیک دختره نشو وگرنه بد میبینی مفهوم شد
پسره گفت: آخه تو ی خیابونی چی ربطی به این دختره داریی و بلند شد جون کوک رو هول داد
جون کوک هم مشت محکمی زد تو شکم پسره
اونهم جون کوک پرت کرد روی زمین تا میخورد می زد
جسیکا گفت بسه دیگه ول کنید هم دیگرو ای بابا ترسیده بود گذاشت رفت
جون کوک تند تند پسره رو می زد و دوید سمت جسیکا
از همه ای اعضا خداحافظی کرد و رفت به آدرس که نوشته شده بود
تم بنفش زده بود
جون کوک هم کنجکاو شده بود و تعقیب اش کرد :
از داخل ماشین اش جسیکا رو دید میزد
دید جسیکا و یه پسره توی کافی شاپ مشغول خوردن بستنی و خندون هستن
پیاده شد اومد سمتشون و خلوت شون بهم زد
با حرص گفت: عزیزم خیلی نزدیک دختره نشو وگرنه بد میبینی مفهوم شد
پسره گفت: آخه تو ی خیابونی چی ربطی به این دختره داریی و بلند شد جون کوک رو هول داد
جون کوک هم مشت محکمی زد تو شکم پسره
اونهم جون کوک پرت کرد روی زمین تا میخورد می زد
جسیکا گفت بسه دیگه ول کنید هم دیگرو ای بابا ترسیده بود گذاشت رفت
جون کوک تند تند پسره رو می زد و دوید سمت جسیکا
۷.۴k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.