وانشات از نزوکو
نام شوما دیانیرا=کسی که معشوقش را می کشد
و شما هاشیرای خون(چیزی به ضهن خنگم چز یخ خون ماه خورشید نیامد)
به جلسه ی ۶ ماهه ی هاشیرا دعوتت شدید
داشتید عین خر میدوویید که یهو زااارت
حدث بزن به کی خوردی....
به اوبونای که کراشت بود
گفتی
هوی مادرجریان چشای کورتو باز کن
که دیدی.....بلع همه هاشیراها اونجان
که رسما به فاخ رفتی
دیدی یه جعبه اونجاست خاستی بری انگولکش کنی که یکی با مخ اومد زد تو مخت(عژب مخ تو مخی شد هاا)
یقه ی بدبخت رو گرفتی حدث بزن کی بود
تاپانجی.....نه تانجیرو بهش گفتی
کیس کش مادر جریان مرز داری یه هاشیرا رو میزنی بی پدر مادر
تانجیرو گوفت
عهه از کجا فهمیدی من مامان بابا ندارم😮😃
گفتم
عه ننه ببخشید
دیدم جعبه تکون خورد که.....بیهوش شدم
[آخه تانجیرو زد تو ملاجش]
بیدار شدی دیدی سانمی داره یه دختر کاوایی رو میزنه
با پا رفتی تو دهنش
کوچولو رو بغل کردی گفتی
بی فانوس چرا فانوس بقیه رو میزنی هااااان
که سانمی مورد 😁☠️
گفتی
اسم این کیوت خانم چیییست
تانجیرو گفت
نزوکو
آنقدر با نزوکو بازی کردی بدبخت مورد
ولی......
توی جنگ با موزان دیانیرا مرد
دیانیرا اولین کسی بود که نزوکو رو پذیرفت
نزوکو بعد از اون .........
تورو نجات داد/:
جون فقط سم تو بدنت بود=/
پایان<:
و شما هاشیرای خون(چیزی به ضهن خنگم چز یخ خون ماه خورشید نیامد)
به جلسه ی ۶ ماهه ی هاشیرا دعوتت شدید
داشتید عین خر میدوویید که یهو زااارت
حدث بزن به کی خوردی....
به اوبونای که کراشت بود
گفتی
هوی مادرجریان چشای کورتو باز کن
که دیدی.....بلع همه هاشیراها اونجان
که رسما به فاخ رفتی
دیدی یه جعبه اونجاست خاستی بری انگولکش کنی که یکی با مخ اومد زد تو مخت(عژب مخ تو مخی شد هاا)
یقه ی بدبخت رو گرفتی حدث بزن کی بود
تاپانجی.....نه تانجیرو بهش گفتی
کیس کش مادر جریان مرز داری یه هاشیرا رو میزنی بی پدر مادر
تانجیرو گوفت
عهه از کجا فهمیدی من مامان بابا ندارم😮😃
گفتم
عه ننه ببخشید
دیدم جعبه تکون خورد که.....بیهوش شدم
[آخه تانجیرو زد تو ملاجش]
بیدار شدی دیدی سانمی داره یه دختر کاوایی رو میزنه
با پا رفتی تو دهنش
کوچولو رو بغل کردی گفتی
بی فانوس چرا فانوس بقیه رو میزنی هااااان
که سانمی مورد 😁☠️
گفتی
اسم این کیوت خانم چیییست
تانجیرو گفت
نزوکو
آنقدر با نزوکو بازی کردی بدبخت مورد
ولی......
توی جنگ با موزان دیانیرا مرد
دیانیرا اولین کسی بود که نزوکو رو پذیرفت
نزوکو بعد از اون .........
تورو نجات داد/:
جون فقط سم تو بدنت بود=/
پایان<:
۳.۲k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.