وقتی ولت کرد فصل دوم پارت ۱۰
(40 مین بعد)
داشتیم با یجی می رقصیدیم که مامان گفت بیایید کادو هارو و باز کنیم
نوبت کادوی من شد مطمئنم ازش خوشش می یومد کادوم از بقیه ی کادو ها خیلی بزرگ تر بود روبانش و باز کرد و یه موتور شارژی صورتی و سفید دید
پرید بغلم و بو.سم کرد
یجی. پس کادوی مامان و بابا کجاست
که یهو بابا یا یه بچه گربه اومد که توی قفس بود
می دونستم یجی از بچه گربه به شدت خوشش می یومد. یجی تا بچه گربه رو دید پرید بغل مامان و بابا
(بعد تولد)
ویو ا/ت
کوک و تهیونگ داشتن مست می کردن مخصوصا کوک
نیلا تونست تهیونگ و جمع کنه ولی من نمی تونستم کوک و جمع کنم
با نیلا و نیکی و ته ته خداحافظی کردیم. کوک حالش به شدت بد بود داشت عرق می کرد. یجی و جینا لباساشون و عوض کردن رفتن خوابیدن
من خواستم آشپزخونه رو جمع و جور کنم که دیدم دست یه نفر پشتم حلقه شد دیدم جونگ کوکه که ل.بش و گذاشت رو ل.بم که یهو چشمم رفت به پایین با دیدنش شکه شدم که یهو لباسش و در اورد
+کوک تو حالت بده برو دوش آب سرد بگیر
_وایی بیبی فقط تو رو نیاز دارم
که یهو تو اون حالت جینا اومد
*دارید چیکا می کنید؟ ( با خنده که سعی می کرد پنهونش کنه
+ه هیچی عزیزم بابات گرمش شده بود لباسش و در اورد(لکنت گرفته)
*عاها باش اومده بودم آب بخورم که تشنگیم بر طرف شد
جینا رفت
که کوک از دستم کشید و برد تو اتاق
برای اسمات ۶ تا لایک می خوام و اسمات و تو کامنتا می زارم
داشتیم با یجی می رقصیدیم که مامان گفت بیایید کادو هارو و باز کنیم
نوبت کادوی من شد مطمئنم ازش خوشش می یومد کادوم از بقیه ی کادو ها خیلی بزرگ تر بود روبانش و باز کرد و یه موتور شارژی صورتی و سفید دید
پرید بغلم و بو.سم کرد
یجی. پس کادوی مامان و بابا کجاست
که یهو بابا یا یه بچه گربه اومد که توی قفس بود
می دونستم یجی از بچه گربه به شدت خوشش می یومد. یجی تا بچه گربه رو دید پرید بغل مامان و بابا
(بعد تولد)
ویو ا/ت
کوک و تهیونگ داشتن مست می کردن مخصوصا کوک
نیلا تونست تهیونگ و جمع کنه ولی من نمی تونستم کوک و جمع کنم
با نیلا و نیکی و ته ته خداحافظی کردیم. کوک حالش به شدت بد بود داشت عرق می کرد. یجی و جینا لباساشون و عوض کردن رفتن خوابیدن
من خواستم آشپزخونه رو جمع و جور کنم که دیدم دست یه نفر پشتم حلقه شد دیدم جونگ کوکه که ل.بش و گذاشت رو ل.بم که یهو چشمم رفت به پایین با دیدنش شکه شدم که یهو لباسش و در اورد
+کوک تو حالت بده برو دوش آب سرد بگیر
_وایی بیبی فقط تو رو نیاز دارم
که یهو تو اون حالت جینا اومد
*دارید چیکا می کنید؟ ( با خنده که سعی می کرد پنهونش کنه
+ه هیچی عزیزم بابات گرمش شده بود لباسش و در اورد(لکنت گرفته)
*عاها باش اومده بودم آب بخورم که تشنگیم بر طرف شد
جینا رفت
که کوک از دستم کشید و برد تو اتاق
برای اسمات ۶ تا لایک می خوام و اسمات و تو کامنتا می زارم
۳.۰k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.