سناریو درخواستی
#سناریو_درخواستی
«وقتی مافیا هستن و ا.ت رو می دزدن»
نامجون: خب تو از این به بعد این جا زندگی میکنی
ا.ت: چ...چیییی؟؟؟؟«ترسیده»
نامجون: نپر وسط حرفممممم«بلند»
نامجون:................... داشتم میگفتم....... از این به بعد این جا زندگی میکنی به عنوان خانم این عمارت ولی اگر قرار کنی یا بفهمم میخواستی همچین کاری کنی میشی خدمتکارم
نامجون: حالا انتخاب با خودته ............... و این که یک سری قانون هست باید بهشون پای بند باشی
نامجون: ۱) بدون من بیرون نمیری
۲)با محافظ ها حرف نمیزنی
۳)من مسافرت زیاد میریم و تو باهام همشو میای
و همین هارو حفظ کن بقیشو بعدا میگم..........
خب ....... سوالی نداری
ا.ت:« سر تکون میده»
نامجون: خوبه
نامجون حالا هم پاشو بریم خرید....... باید لباس بخری
جین: اول همه میخوام یه چیزی رو بدونی میتونستم خیلی راحت بیهوشت کنم و بیارمت این جا ولی گفتم که با احترام بیارنت پس یعنی نمیخوام آسیبی بهت بزنم پس درست گوش کن و فکر فرار رو برای همیشه از سرت بیرون کن
ا.ت:«تعجب »
منظورش چیه ؟؟ یعنی چی همیشه ؟؟«تو دلش»
جین: با دقت به حرفام گوش کن
جین:ابن اتاقی که توشی اتاق توعه و لباسات و وسایل مورد نیازت هم تا یک ساعت دیگه میرسن
تو یک ماه وقت داری عا.شق من شی
اگر شدی که هیچی ولی اگر نه جور دیگه ایی باهات رفتار میکنم
من از چیزی بخوام دست نمیکشم و به دستش میارم حتی به زور اینو بدون
در مورد خودم
خب من کیم سوکجینم ، همه جین صدام میکنن
رییس مافیام ۳۱ سالمه
در مورد تو هم همه چیز رو میدونم
و راستی حق بیرون رو رفتن رو تنها نداری ..............
حالا
اگر سوالی داری میتونی بپرسی
ا.ت: تو .... عا.شق من شدی؟؟
جین: به نظرت یه مافیا با گروگانش اینطوری رفتار میکنه؟؟؟
ا.ت: خب ..... نه
جین: پس خودت چی فکر میکنی ؟؟؟؟ « و از اتاق میره بیرون »
حمایت ها کم شده🤐🤐
چرا حمایت نمیکنید ؟؟؟
در خواستی نمیدید ؟؟
«وقتی مافیا هستن و ا.ت رو می دزدن»
نامجون: خب تو از این به بعد این جا زندگی میکنی
ا.ت: چ...چیییی؟؟؟؟«ترسیده»
نامجون: نپر وسط حرفممممم«بلند»
نامجون:................... داشتم میگفتم....... از این به بعد این جا زندگی میکنی به عنوان خانم این عمارت ولی اگر قرار کنی یا بفهمم میخواستی همچین کاری کنی میشی خدمتکارم
نامجون: حالا انتخاب با خودته ............... و این که یک سری قانون هست باید بهشون پای بند باشی
نامجون: ۱) بدون من بیرون نمیری
۲)با محافظ ها حرف نمیزنی
۳)من مسافرت زیاد میریم و تو باهام همشو میای
و همین هارو حفظ کن بقیشو بعدا میگم..........
خب ....... سوالی نداری
ا.ت:« سر تکون میده»
نامجون: خوبه
نامجون حالا هم پاشو بریم خرید....... باید لباس بخری
جین: اول همه میخوام یه چیزی رو بدونی میتونستم خیلی راحت بیهوشت کنم و بیارمت این جا ولی گفتم که با احترام بیارنت پس یعنی نمیخوام آسیبی بهت بزنم پس درست گوش کن و فکر فرار رو برای همیشه از سرت بیرون کن
ا.ت:«تعجب »
منظورش چیه ؟؟ یعنی چی همیشه ؟؟«تو دلش»
جین: با دقت به حرفام گوش کن
جین:ابن اتاقی که توشی اتاق توعه و لباسات و وسایل مورد نیازت هم تا یک ساعت دیگه میرسن
تو یک ماه وقت داری عا.شق من شی
اگر شدی که هیچی ولی اگر نه جور دیگه ایی باهات رفتار میکنم
من از چیزی بخوام دست نمیکشم و به دستش میارم حتی به زور اینو بدون
در مورد خودم
خب من کیم سوکجینم ، همه جین صدام میکنن
رییس مافیام ۳۱ سالمه
در مورد تو هم همه چیز رو میدونم
و راستی حق بیرون رو رفتن رو تنها نداری ..............
حالا
اگر سوالی داری میتونی بپرسی
ا.ت: تو .... عا.شق من شدی؟؟
جین: به نظرت یه مافیا با گروگانش اینطوری رفتار میکنه؟؟؟
ا.ت: خب ..... نه
جین: پس خودت چی فکر میکنی ؟؟؟؟ « و از اتاق میره بیرون »
حمایت ها کم شده🤐🤐
چرا حمایت نمیکنید ؟؟؟
در خواستی نمیدید ؟؟
۱۳.۹k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.