نمکِ طعنه به زخم جگرم نگذارید
نمکِ طعنه به زخم جگرم نگذارید
به زمین خوردم اگر، پا به پرم نگذارید
چقدر سنگ به لب های کبودش زده اید
گریه ام را به حساب پدرم نگذارید
یادتان رفته مگر تشنه بریدید سرش
کاسه ی آب دگر دور و برم نگذارید
نان خشک صدقه پیشکش سفره یتان
آنقدر یک سره منت به سرم نگذارید
عمر این عمه ی دل خسته به مویی بند است
به تماشا سر کوی و گذرم نگذارید
ازدحام سرِ بازار برایش کافی ست
کوچه ها، سر به سر همسفرم نگذارید
دلتون شکست
به زمین خوردم اگر، پا به پرم نگذارید
چقدر سنگ به لب های کبودش زده اید
گریه ام را به حساب پدرم نگذارید
یادتان رفته مگر تشنه بریدید سرش
کاسه ی آب دگر دور و برم نگذارید
نان خشک صدقه پیشکش سفره یتان
آنقدر یک سره منت به سرم نگذارید
عمر این عمه ی دل خسته به مویی بند است
به تماشا سر کوی و گذرم نگذارید
ازدحام سرِ بازار برایش کافی ست
کوچه ها، سر به سر همسفرم نگذارید
دلتون شکست
۲۹۸
۱۹ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.