گناهکار pat 28:
داشت دست دکتر میاومد سمتم که،
که دستمو گذاشتم رو گردنم،نمیزارم
خانوم محترم ممکنه آسیب ببنید
گفتم نمیزارم،نیکا تو بهش بگو
نیکا،نه آقای دکتر کارتونو انجام بدید
دیانا:اع،نیکاااااا
ارسلان،نیکا بیا من هستم
چشم آقا
رفتم کنار دیانا نشستم،دیانا
چیههه
واسه من صبر کن
نمیخوام
به دکتر اشاره کردم که کارشو شروع کنه،
دکتر:اعع
ارسلان:چیشده؟
باید بدون بی حسی بخیه بزنم
دیانا،هاااااا،دردر داره بابا م من نمیتونم،
ارسلان:چرا بدون بیحسی
چون یک روز گذشته و خطرناک هست،اکه بیمارستان بود تضمین میکردین
ارسلان:باشع،ففط خوبش کنید،
دیانا:ارسلانننن،
دست دیانا رو گرفتم،
ولم کن
شروع کن
شروع کردم به بخیه زدن
ارسلان:جیغ دیاناا،بلند شد که
اییییییییی،
سریع لبمو گذاشتم رو لبش و صدا رو خفه کردم،
دیانا،اوممممم،
بعد شش مین تموم شد، دیگه داشتم از حال میرفتم
دکتر ،چسب زخم و زدم،شما آقای کاشی،در دوروز یک بار چشم زخم عوض کنید و یه پماد میدم زیرش بزنید،
بلع،،با دکتر رفتم بیرون اتاق،
خب من برم
ببخشید پولم به حسابتون واریز میکنم
مرسی
خواهش،محراب بدو شماره کارت بگیر
باشع رفتم،
رفتم تو اتاق،دیانااا،
صورتمو گذاشته بودم رو بالشت و اشک تو چشام جمع شد ه بود،
کنارتخته نشستم،بهتری
بلند شدم،نه ارسلاانن نههههه
چته،خب آروم
تو که میدونی
چیو
چرا بخاطر من با شایان دعوا میکنی ها چرا پای منو به این مسئله باز میکنی،
شایان نمیتونه هیچ غلطی بکنه
آره راست میگی،
نیکا،سلام،خوبی دیانا
میشه برین بیرون
نیکا،و..ولی
ارسلان:دیاناا
بیرووووووووننننن،
باشع،داد نزن واسه گلوت بده، نیکا بریم،از اتاق خارج شدیم
محراب،بیا ارسلان گرفتم،راستی دیانا خوبه،
یکم
مهشاد:محراب
هوم
میگم،من برم پیش دیانا،
نمدونم از ارسلاانن بپرس
نه مهشاد یکم عصابش خورده،،
باشع،
دیانا:بلند شدم در قفل کردم،
ارسلان؛دیاناااا،قفل نکن،با توووام
میخوام تنها باشم،
ارسلان:همه بریم پایین،رفتیم و رو مبل نشستیم ،
محراب،حالش اصلا خوب نیست
مهشاد:اره،
ارسلان: محرااااب میری
اره دیگه
بمون نیکا یکی از اتاق بده محراب الان نصفه شب هستش خطرناکه،
باشع،
خب برین بخوابین دیگه،
بریم،مهشاد نیکا پاشین
چشم،
بچه ها رفتن،به سمت بالا رفتم،و در اتاق دیانا زدم،
ارسلان برو
باز کن کارت دارم
نمیخواممم
دیانااا،اعصابمو خورد،نکن
خورد بشه چی میشه مثلا
میام تو..... ای بابا میگم باز کن،
رفتم در باز کردم،خب
زخمت چطوره
نمیدونم
ارسلان:ببین،دیانا،
اع،لباست خونیه،
میدونم
کی زدتت،سارا
نه،بادیگاردش
عجب کرد خوشم اومد
اهااا،دیگه چی
واسه اینکه حقت بود
این زخم کوچیکه دیگه،سرم که قطع نشده،تو این جنجال بلند کردی،
خب،
چییی،خب،چیی
نگرانت بودم،
چقدر قشنگ قیافشو مظلوم میکنه،اع،اع،برو بیرون هلش دادم بیرون،من با همتون قهرم،فقط،عیر از خودم،
دیلنااااا،باز در بستی
اره اتاق خومه دوست دارم،
باشع،رفتم. رو مبل دراز کشیدم،تا خوابم ببرع،
دیانا: روتخت نشستم و سرمو گذاشتم رو بالشت،اع،محمکم چسب زخم و کندم،ابن دیگه چیه دکترٍ،
احمق،
______________صبح فردا،
دیانا:چشامو باز کردم که دیدم یه صبح شده،در آروم باز کردم،
نیکا:به به ساعت دوازده ظهرهه چه عجب
اع،نبکا خانوم باهات قهرم
چرا
واسه اینه که دیشب به ارسلان کمک کردی
ببخشید،دیانا بغل کردم
باشع،دیگه ارسلان خررر کجاست،
رفته پول بریزه به حساب دکترو کارای بیرون انجام بده با محرااااب
بیشعوووورر
دیانا
ها
دوست داره
خخخ،تو خواب ببینی
اگه نداشت واست کتک نمیخورد آنقدر اصرا نمیکرد که دکتر بیاد تو ارسلان زیرو رو کردی،کلا یه آدم دیگست
بر و بابا رفتم رو مبل نشستم رو مبل
ارسلان: نیکاااااا
بلع،اقا،
وسایل آشپزخانه که خواستی بیا ببر
چشم
چشم خورد به دیانا که رو مبل بود رفتم بالا سرش وایستادم،خانوم بد اخلاق چطورن
بلند شدم،من بد اخلاق نیستمممم،
هستی
نگاه
چسب زخم کوووو
کندنمم،وای هر چقدر پول دادای به دکتر حروم شد
دیااانااااا
محراب،ارسلان ارسلان؟
چیههه،
سارا اینجاست
دیانا،کی
سارا
نیکا،نه😳
دیانا 😳😳😳😶😶😶😶😶😶😶😶🤐
ارسلان……...........بچه ها نوشتم از این بیشتر نمیشه چون ویسگون خطلا میزنه،خوابم میاد پس کامنت ها پرشن تا از خواب بیدار شمممم
بوصصصص
که دستمو گذاشتم رو گردنم،نمیزارم
خانوم محترم ممکنه آسیب ببنید
گفتم نمیزارم،نیکا تو بهش بگو
نیکا،نه آقای دکتر کارتونو انجام بدید
دیانا:اع،نیکاااااا
ارسلان،نیکا بیا من هستم
چشم آقا
رفتم کنار دیانا نشستم،دیانا
چیههه
واسه من صبر کن
نمیخوام
به دکتر اشاره کردم که کارشو شروع کنه،
دکتر:اعع
ارسلان:چیشده؟
باید بدون بی حسی بخیه بزنم
دیانا،هاااااا،دردر داره بابا م من نمیتونم،
ارسلان:چرا بدون بیحسی
چون یک روز گذشته و خطرناک هست،اکه بیمارستان بود تضمین میکردین
ارسلان:باشع،ففط خوبش کنید،
دیانا:ارسلانننن،
دست دیانا رو گرفتم،
ولم کن
شروع کن
شروع کردم به بخیه زدن
ارسلان:جیغ دیاناا،بلند شد که
اییییییییی،
سریع لبمو گذاشتم رو لبش و صدا رو خفه کردم،
دیانا،اوممممم،
بعد شش مین تموم شد، دیگه داشتم از حال میرفتم
دکتر ،چسب زخم و زدم،شما آقای کاشی،در دوروز یک بار چشم زخم عوض کنید و یه پماد میدم زیرش بزنید،
بلع،،با دکتر رفتم بیرون اتاق،
خب من برم
ببخشید پولم به حسابتون واریز میکنم
مرسی
خواهش،محراب بدو شماره کارت بگیر
باشع رفتم،
رفتم تو اتاق،دیانااا،
صورتمو گذاشته بودم رو بالشت و اشک تو چشام جمع شد ه بود،
کنارتخته نشستم،بهتری
بلند شدم،نه ارسلاانن نههههه
چته،خب آروم
تو که میدونی
چیو
چرا بخاطر من با شایان دعوا میکنی ها چرا پای منو به این مسئله باز میکنی،
شایان نمیتونه هیچ غلطی بکنه
آره راست میگی،
نیکا،سلام،خوبی دیانا
میشه برین بیرون
نیکا،و..ولی
ارسلان:دیاناا
بیرووووووووننننن،
باشع،داد نزن واسه گلوت بده، نیکا بریم،از اتاق خارج شدیم
محراب،بیا ارسلان گرفتم،راستی دیانا خوبه،
یکم
مهشاد:محراب
هوم
میگم،من برم پیش دیانا،
نمدونم از ارسلاانن بپرس
نه مهشاد یکم عصابش خورده،،
باشع،
دیانا:بلند شدم در قفل کردم،
ارسلان؛دیاناااا،قفل نکن،با توووام
میخوام تنها باشم،
ارسلان:همه بریم پایین،رفتیم و رو مبل نشستیم ،
محراب،حالش اصلا خوب نیست
مهشاد:اره،
ارسلان: محرااااب میری
اره دیگه
بمون نیکا یکی از اتاق بده محراب الان نصفه شب هستش خطرناکه،
باشع،
خب برین بخوابین دیگه،
بریم،مهشاد نیکا پاشین
چشم،
بچه ها رفتن،به سمت بالا رفتم،و در اتاق دیانا زدم،
ارسلان برو
باز کن کارت دارم
نمیخواممم
دیانااا،اعصابمو خورد،نکن
خورد بشه چی میشه مثلا
میام تو..... ای بابا میگم باز کن،
رفتم در باز کردم،خب
زخمت چطوره
نمیدونم
ارسلان:ببین،دیانا،
اع،لباست خونیه،
میدونم
کی زدتت،سارا
نه،بادیگاردش
عجب کرد خوشم اومد
اهااا،دیگه چی
واسه اینکه حقت بود
این زخم کوچیکه دیگه،سرم که قطع نشده،تو این جنجال بلند کردی،
خب،
چییی،خب،چیی
نگرانت بودم،
چقدر قشنگ قیافشو مظلوم میکنه،اع،اع،برو بیرون هلش دادم بیرون،من با همتون قهرم،فقط،عیر از خودم،
دیلنااااا،باز در بستی
اره اتاق خومه دوست دارم،
باشع،رفتم. رو مبل دراز کشیدم،تا خوابم ببرع،
دیانا: روتخت نشستم و سرمو گذاشتم رو بالشت،اع،محمکم چسب زخم و کندم،ابن دیگه چیه دکترٍ،
احمق،
______________صبح فردا،
دیانا:چشامو باز کردم که دیدم یه صبح شده،در آروم باز کردم،
نیکا:به به ساعت دوازده ظهرهه چه عجب
اع،نبکا خانوم باهات قهرم
چرا
واسه اینه که دیشب به ارسلان کمک کردی
ببخشید،دیانا بغل کردم
باشع،دیگه ارسلان خررر کجاست،
رفته پول بریزه به حساب دکترو کارای بیرون انجام بده با محرااااب
بیشعوووورر
دیانا
ها
دوست داره
خخخ،تو خواب ببینی
اگه نداشت واست کتک نمیخورد آنقدر اصرا نمیکرد که دکتر بیاد تو ارسلان زیرو رو کردی،کلا یه آدم دیگست
بر و بابا رفتم رو مبل نشستم رو مبل
ارسلان: نیکاااااا
بلع،اقا،
وسایل آشپزخانه که خواستی بیا ببر
چشم
چشم خورد به دیانا که رو مبل بود رفتم بالا سرش وایستادم،خانوم بد اخلاق چطورن
بلند شدم،من بد اخلاق نیستمممم،
هستی
نگاه
چسب زخم کوووو
کندنمم،وای هر چقدر پول دادای به دکتر حروم شد
دیااانااااا
محراب،ارسلان ارسلان؟
چیههه،
سارا اینجاست
دیانا،کی
سارا
نیکا،نه😳
دیانا 😳😳😳😶😶😶😶😶😶😶😶🤐
ارسلان……...........بچه ها نوشتم از این بیشتر نمیشه چون ویسگون خطلا میزنه،خوابم میاد پس کامنت ها پرشن تا از خواب بیدار شمممم
بوصصصص
۷۸.۹k
۲۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۹۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.