پارت ۲۶
Part 26
#ددی_فاکر_وحشیم2
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
(نیکی رفت تهیون را پیدا کرد و کلی کتکش زد تهیون هم اونو و برد به مخفیگاه زیر زمینی خانه ای جونگکوک )
کوک: آفرین پسرم
نیکی: بابا میخوام بکشمش
کوک: نه پسرم هنوز زوده اون بلا هایی که سر خواهرت را اورد باید یه جوری شکنجش بدم که به پای جه اون بیفته
نیکی: من میرم هنوز باهاش کلی کار دارم
کوک: منم جه اون رو میبرم آزمایشگاه
(کوک با دخترش رفت و آزمایش داد و فردا جوابش را میفرستن به خونشون)
(نیکی کلا تهیون رو شکنجه کرد)
فردا
جه اون: حالم خوب شده بود رفتم پایین صبحانه خوردم و از خدمتکار پرسیدم که پدرم کجاست ؟
جه اون: بابام کجاست ؟
خدمتکار: خانم جئون اونا زیر زمین اون شخصی که شما رو دزدیده بود را شکنجه میکنن
جه اون: چی نه تهیون وایی
زود رفتم درو باز کردم که یه نفر میخواست زنگ درو بزنه
پست چی: سلام من جواب آزمایش را آورده بودم
جه اون: اره
پست: خانم جئون هستین
جه اون: بله خودمم
پست: بگیرید این جواب آزمایش اینجا رو امضا کنید
جه اون: امضا کردم ممنونم
اون رفت منم باز کردم خوندم وقتی خوندم اشک تو چشام جمع شد و نشستم روی زمین و بلند بلند گریه کردم
خدمتکار دورم جمع شدن و میخواستن منو ببرن اتاق همشونو پس زدم و با چشای اشکیم رفتم زیر زمین
پله ها رو پایین رفتن
دو تا بادیگارد بود میخواستم برم تو که نزاشتن
بادیگارد: ببخشید خانم نمیتونیم بزاریم برین تو
جه اون: تو بهم حد مرز تعیین میکنی؟ به پدرم بگم براتون بد میشه بکشید کنار
رفتن کنار و وارد شدم میدویدم که یه صدایی از اتاق اومد رفتم درو باز کردم نیکی داشت میزد تهیون را و بابام نگاهش میکرد داد زدم
جه اون: بس کنیدددددد(با داد)
نیکی: با صدای جه اون برگشتم سمتش تو اینجا چیکار میکنی ؟(با جدیدت)
جه اون: بس کن نزن اونو
رفتم نزدیکش و بغلش کردم همه جاش پر خون بود کنار لبش پیشونیش بدنش
کوک: رفتم و جه اون رو از اون مرتیکه جدا کردم اون انقدر بلا سرت اورد حالا داری میگی نزننش درسته جه اون ؟؟(با عصبانیت)
جه اون: بابا لطفا ولش کن
کوک: نمیشه حالا برو اتاقت
جه اون: بابا ولش کنید
کوک: چرا واسه چی هاااا ؟؟
جه اون: اون شوهرمه
نیکی: اصلحمو در آوردم و گذاشتم رو سر تهیون
جه اون: بابا ترو خدا بهش بگو نکنه ترو خدا نیکی نکنننن
نیکی: حق این عوضی مردنه
کوک: بکشش نیکی
جه اون: رفتم جلوی اصلحه وایسادم
اگه میخوای بکشیش اول منو بکش بعد اونو
کوک: بکش کنار جه اون
جه اون: نمیکشم
نیکی: زود باش برو کنار
جه اون: من نمیخوام بچم بدونه پدر باشه
#ددی_فاکر_وحشیم2
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
(نیکی رفت تهیون را پیدا کرد و کلی کتکش زد تهیون هم اونو و برد به مخفیگاه زیر زمینی خانه ای جونگکوک )
کوک: آفرین پسرم
نیکی: بابا میخوام بکشمش
کوک: نه پسرم هنوز زوده اون بلا هایی که سر خواهرت را اورد باید یه جوری شکنجش بدم که به پای جه اون بیفته
نیکی: من میرم هنوز باهاش کلی کار دارم
کوک: منم جه اون رو میبرم آزمایشگاه
(کوک با دخترش رفت و آزمایش داد و فردا جوابش را میفرستن به خونشون)
(نیکی کلا تهیون رو شکنجه کرد)
فردا
جه اون: حالم خوب شده بود رفتم پایین صبحانه خوردم و از خدمتکار پرسیدم که پدرم کجاست ؟
جه اون: بابام کجاست ؟
خدمتکار: خانم جئون اونا زیر زمین اون شخصی که شما رو دزدیده بود را شکنجه میکنن
جه اون: چی نه تهیون وایی
زود رفتم درو باز کردم که یه نفر میخواست زنگ درو بزنه
پست چی: سلام من جواب آزمایش را آورده بودم
جه اون: اره
پست: خانم جئون هستین
جه اون: بله خودمم
پست: بگیرید این جواب آزمایش اینجا رو امضا کنید
جه اون: امضا کردم ممنونم
اون رفت منم باز کردم خوندم وقتی خوندم اشک تو چشام جمع شد و نشستم روی زمین و بلند بلند گریه کردم
خدمتکار دورم جمع شدن و میخواستن منو ببرن اتاق همشونو پس زدم و با چشای اشکیم رفتم زیر زمین
پله ها رو پایین رفتن
دو تا بادیگارد بود میخواستم برم تو که نزاشتن
بادیگارد: ببخشید خانم نمیتونیم بزاریم برین تو
جه اون: تو بهم حد مرز تعیین میکنی؟ به پدرم بگم براتون بد میشه بکشید کنار
رفتن کنار و وارد شدم میدویدم که یه صدایی از اتاق اومد رفتم درو باز کردم نیکی داشت میزد تهیون را و بابام نگاهش میکرد داد زدم
جه اون: بس کنیدددددد(با داد)
نیکی: با صدای جه اون برگشتم سمتش تو اینجا چیکار میکنی ؟(با جدیدت)
جه اون: بس کن نزن اونو
رفتم نزدیکش و بغلش کردم همه جاش پر خون بود کنار لبش پیشونیش بدنش
کوک: رفتم و جه اون رو از اون مرتیکه جدا کردم اون انقدر بلا سرت اورد حالا داری میگی نزننش درسته جه اون ؟؟(با عصبانیت)
جه اون: بابا لطفا ولش کن
کوک: نمیشه حالا برو اتاقت
جه اون: بابا ولش کنید
کوک: چرا واسه چی هاااا ؟؟
جه اون: اون شوهرمه
نیکی: اصلحمو در آوردم و گذاشتم رو سر تهیون
جه اون: بابا ترو خدا بهش بگو نکنه ترو خدا نیکی نکنننن
نیکی: حق این عوضی مردنه
کوک: بکشش نیکی
جه اون: رفتم جلوی اصلحه وایسادم
اگه میخوای بکشیش اول منو بکش بعد اونو
کوک: بکش کنار جه اون
جه اون: نمیکشم
نیکی: زود باش برو کنار
جه اون: من نمیخوام بچم بدونه پدر باشه
۲۱.۱k
۲۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.