پارت ۱۶
پارت ۱۶
ا.ت:پس تو اون گوشی چی میگذره
تهیونگ:به تو چه
ا.ت:____
ا.ت:خب صادقانه بگین چندبا رفیتین بار؟
جیمین:شمارش از دستم در رفته فکر کنم 10 20 بار
ا.ت:ماشالاه
این دفعه نخواستم با تهیونگ دهن به دهن شم
ا.ت:کوک تو چی؟
جیمین:اوفف کوک؟اون تو بار بزرگ شده حتی تو جونیش چندتا دختر...
ا.ت:کافیه فهمیدم دیگه نمیخواد بگی
ا.ت:واقعا باید ازت ترسید کوک
کوک: چی میگی تو جیمین خیلی وقته نرفتم
ا.ت:نه میخوای برو
کوک:مسخره میکنی؟
ا.ت:از این به بعد در اتاقمو قفل میکنم
یهو تنم مور مور شد
ا.ت:وایی تنم مور مور شد
ا.ت:از این به بعد پنج قدم ازم فاصله میگیری باشه؟
کوک:یجوری میگی انگا خاطرتو میخوام
ا.ت:خیلیم دلت بخواد
یهو با دوتا دستام جلو دهنمو گرفتم
جیمین و تهیونگ زدن زیر خنده
ا.ت:هی حواسم نبود این درست نیست
ا.ت: دیگه نمیخوام چیزی بشنوم
هر دوتاشون نیششونو بستن ولی هنوز سعی داشتن جلویه خندشونو بگیرن
ا.ت:کافیه دیگه
جیمین:خب ما دیگه باید بریم
ا.ت:کجا؟
تهیونگ: اره از همین الانم خیلی دیره باید با کارگرا صحبت کنم اونجارو دوروزه ترتیب بدن
ا.ت:او
هر چهارتامون بلند شدیم منو کوک تا دم در همراهیشون کردیم
و رفتن
ا.ت:خب من باید به شوگا یه پیامایی بدم *لبخند
گوشیو برداشتم (میدونین کدوم گوشی دیگه؟)
(ا.ت:الان از اتاق جونگ کوک اومدم بیرون ولی چیزی پیدا نکردم تمام لباساشو کمداشو گشتم
شوگا:لعنتی کلید دست خودشه
ا.ت:حتما
شوگا:تو الان کجایی؟
ا.ت:تو دستشویی
شوگا:جای دیگه ای رو پیدا نکردی؟
ا.ت:میترسیدم بهم شک کنن)
گوشیو گذاشتم تو جیبم
رفتم تو اتاقم
کلافه بودم و بیکار
بلند شدم رفتم تو حیاط پشتی که مثل یه باغ بود خیلیم بزرگ بود دقیقا پنجره اتاقم به طرف باغ بود همونجوری قدم میزدم
باغش بزرگ بود خیلی قشنگ یهو پام گیر کرد که با کله رفتم تو گلا(هه فک کردین کوک به دادش میرسه😂)
وایی تمام لباسم به چوخ رفت
هی جونگ کوک ببینه چی فکری میکنه وایی
اروم اروم رفتم داخل سالن خانم لی با دیدنم تعجب کرد
خانم لی:ا.ت خوبی
ا.ت:اره خاله خوبم فقط کثیف شدم
ا.ت:جونگ کوک کجاست؟
خانم لی :رفت بیرون
ا.ت:جدا؟
با قدمای سریع رفتم بالا تو اتاقم رفتم تو حمومم محکم شیرو دادم بالا و شکست
ا.ت:(جیغ)(جیغ)
لیچ اب شدم حالا چیکار کنم اتاق دیگه ایم نیست که حمو داشته باشه
وایستا!اتاق جونگ کوک نه نه نمیشه ولی الان خونه نیست سریع میرمو میام چیزی نمیشه
لباس با حوله برای خودم برداشتم رفتم طرف اتاق جونگ کوک رفتم تو حمامش اروم شیرو باز کردم که...
اوه اوه جای بدی کات کردم💔💜👉
ا.ت:پس تو اون گوشی چی میگذره
تهیونگ:به تو چه
ا.ت:____
ا.ت:خب صادقانه بگین چندبا رفیتین بار؟
جیمین:شمارش از دستم در رفته فکر کنم 10 20 بار
ا.ت:ماشالاه
این دفعه نخواستم با تهیونگ دهن به دهن شم
ا.ت:کوک تو چی؟
جیمین:اوفف کوک؟اون تو بار بزرگ شده حتی تو جونیش چندتا دختر...
ا.ت:کافیه فهمیدم دیگه نمیخواد بگی
ا.ت:واقعا باید ازت ترسید کوک
کوک: چی میگی تو جیمین خیلی وقته نرفتم
ا.ت:نه میخوای برو
کوک:مسخره میکنی؟
ا.ت:از این به بعد در اتاقمو قفل میکنم
یهو تنم مور مور شد
ا.ت:وایی تنم مور مور شد
ا.ت:از این به بعد پنج قدم ازم فاصله میگیری باشه؟
کوک:یجوری میگی انگا خاطرتو میخوام
ا.ت:خیلیم دلت بخواد
یهو با دوتا دستام جلو دهنمو گرفتم
جیمین و تهیونگ زدن زیر خنده
ا.ت:هی حواسم نبود این درست نیست
ا.ت: دیگه نمیخوام چیزی بشنوم
هر دوتاشون نیششونو بستن ولی هنوز سعی داشتن جلویه خندشونو بگیرن
ا.ت:کافیه دیگه
جیمین:خب ما دیگه باید بریم
ا.ت:کجا؟
تهیونگ: اره از همین الانم خیلی دیره باید با کارگرا صحبت کنم اونجارو دوروزه ترتیب بدن
ا.ت:او
هر چهارتامون بلند شدیم منو کوک تا دم در همراهیشون کردیم
و رفتن
ا.ت:خب من باید به شوگا یه پیامایی بدم *لبخند
گوشیو برداشتم (میدونین کدوم گوشی دیگه؟)
(ا.ت:الان از اتاق جونگ کوک اومدم بیرون ولی چیزی پیدا نکردم تمام لباساشو کمداشو گشتم
شوگا:لعنتی کلید دست خودشه
ا.ت:حتما
شوگا:تو الان کجایی؟
ا.ت:تو دستشویی
شوگا:جای دیگه ای رو پیدا نکردی؟
ا.ت:میترسیدم بهم شک کنن)
گوشیو گذاشتم تو جیبم
رفتم تو اتاقم
کلافه بودم و بیکار
بلند شدم رفتم تو حیاط پشتی که مثل یه باغ بود خیلیم بزرگ بود دقیقا پنجره اتاقم به طرف باغ بود همونجوری قدم میزدم
باغش بزرگ بود خیلی قشنگ یهو پام گیر کرد که با کله رفتم تو گلا(هه فک کردین کوک به دادش میرسه😂)
وایی تمام لباسم به چوخ رفت
هی جونگ کوک ببینه چی فکری میکنه وایی
اروم اروم رفتم داخل سالن خانم لی با دیدنم تعجب کرد
خانم لی:ا.ت خوبی
ا.ت:اره خاله خوبم فقط کثیف شدم
ا.ت:جونگ کوک کجاست؟
خانم لی :رفت بیرون
ا.ت:جدا؟
با قدمای سریع رفتم بالا تو اتاقم رفتم تو حمومم محکم شیرو دادم بالا و شکست
ا.ت:(جیغ)(جیغ)
لیچ اب شدم حالا چیکار کنم اتاق دیگه ایم نیست که حمو داشته باشه
وایستا!اتاق جونگ کوک نه نه نمیشه ولی الان خونه نیست سریع میرمو میام چیزی نمیشه
لباس با حوله برای خودم برداشتم رفتم طرف اتاق جونگ کوک رفتم تو حمامش اروم شیرو باز کردم که...
اوه اوه جای بدی کات کردم💔💜👉
۵۵.۵k
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.