بدهی برای من شروعه~ ۳

*سانزو میاد داخل*
سانزو: مراسم بغله؟
ران: آره
سانزو: خب پس‌منم میام
*اونم اومد ا/ت رو بغل کرد و ا/ت داریم که سکته کرده شهید شده مرده*
*بعد چند دقیقه مایکی به ا/ت میگه ماموریتش چیه*
مایکی: خب پس‌فهمیدی؟
ا/ت: یه لحظه... مایکی منتظورت اینه که...
مایکی: آره
ا/ت: من برای چی باییددد تو ایننن ماموریتتتت زن ران باشمممم؟*داد میزنه*
مایکی: ا/ت اروم باش
ا/ت: احتمالا بعدش میخوای با ریندو ازدواج کنممم هااااا؟
*ا/ت با اینکه داد میزدا و عصبانی بود سرخم شده بودا*
مایکی: ا/ت میدونم نگران چی ولی تو و ران فعلا بهترین گزینه برای نفوذ به اون مراسمین
ا/ت: چرا اصلا نفوذ خب برو همشون بکششششش
مایکی: ا/ت حوصله بحث کردن ندارم ما به اطلاعاتشون نیاز داریم نه کشتنشون
*ا/ت قانع میشه بعد یکم صحبت و میره سمت در و برمیگرده به مایکی نگاه میکنه*
ا/ت: مایکی بهتره مطمعن بشی برای من بدون رد کردن حدامه وگرنه میزارم و میرم
*میره بیرون از اتاق*
تو ذهن ا/ت: مایکی زنده به گور‌ بشی برات کمهههه ینسنسنسحسنسجثنثگیمیم
کوکونوی: چیشده ا/ت؟
ا/ت: هیچی تو برو پولات بشمور
*ا/ت میره و کوکونوی داریم که با قیافه وات د فا*کی به ا/ت نگاه میکنه*
_______
پارت بعد هم یکم دیگه میزارممم