( دو راهی عشق ) پارت ۴
از زبان یونگی
واقعا ا/ت من رو یادش نمیاد
عجیبه که نمیدونه چی شده
جین اومد داخل اتاقم
یونگی: این خراب شده در نداره ؟
جین : داره من حوصله ندارم بزنم
یونگی: چی کار داری هیونگ
جین : یونگی درسته که تو ا/ت رو میشناسی ولی اون حافضش پاک شده و یادش نمیاد بین شما چه اتفاقی افتاده
( یه توضیح بدم ؛ ا/ت و یونگی قبل از اینکه ا/ت تصادف کنه باهم داخل رابطه بودن ؛ ادامه رو بعداً میفهمید )
یونگی: ولی من نمیتونم دوباره بهش آسیب بزنم ؛ مگه یادت نمیاد که چقدر آسیب دید
جین : از من گفتن بود ؛ میتونی باهاش صحبت کنی و دوباره باهاش باشی
جین پاشد و رفت
از زبان ا/ت
ا/ت : سلاممممم
جیمین و جیهوپ : سلاممم
جین از پله اومد پایین : سلام ا/ت
بهش سلام کردم
جین : ا/ت برو اتاق یونگی
گفتم: برای چی ؟
جین : چقدر حرف میزنی دختر برو
ا/ت : باشه هیونگ
رفتم بالا در اتاق یونگی رو زدم
یونگی: بیا داخل
در رو باز کردم و رفتم داخل: جین هیونگ گفت که بیام اتاقت
یونگی : ای هیونگ از دست تو ( زیر لب )
ا/ت : چیزی گفتی ؟
یونگی: نه بشین
رفتم و نشستم
ا/ت : میتونم یه سوال بپرسم ؟
یونگی: بپرس
ا/ت : تو از من بدت میاد ؟ آخه هروقت من رو میبینی سریع میری
یونگی: باید بهت یه چیزی رو بگم
ا/ت : خب بگو
یونگی: براش تعریف کردم
ا/ت : از کجا مطمئن باشم که راست میگی ؟
یونگی: از بقیه بپرس
ا/ت : باشه من دیگه برم
یونگی: منم میام
باهم از اتاق رفتیم بیرون و رفتیم پایین
انگار بمب ترکیده بود
جین هم با ملاقه دنبال جیمین بود
جین : وایسا کاریت ندارم
جیمین : ملاقه رو بزار کنار بعد
تهیونگ اومد نزدیک و گفتم : چی شده ؟
ته : جیمین لیوان شکونده
یونگی: دوباره
یونگی رفت جلو و لباس جیمین رو گرفت
کوک هم از اون طرف جین رو گرفت
یونگی : بسه دیگههههه ( بلند )
شرایط
لایک ۲۰ ✓
کامنت ۱۰ ✓
واقعا ا/ت من رو یادش نمیاد
عجیبه که نمیدونه چی شده
جین اومد داخل اتاقم
یونگی: این خراب شده در نداره ؟
جین : داره من حوصله ندارم بزنم
یونگی: چی کار داری هیونگ
جین : یونگی درسته که تو ا/ت رو میشناسی ولی اون حافضش پاک شده و یادش نمیاد بین شما چه اتفاقی افتاده
( یه توضیح بدم ؛ ا/ت و یونگی قبل از اینکه ا/ت تصادف کنه باهم داخل رابطه بودن ؛ ادامه رو بعداً میفهمید )
یونگی: ولی من نمیتونم دوباره بهش آسیب بزنم ؛ مگه یادت نمیاد که چقدر آسیب دید
جین : از من گفتن بود ؛ میتونی باهاش صحبت کنی و دوباره باهاش باشی
جین پاشد و رفت
از زبان ا/ت
ا/ت : سلاممممم
جیمین و جیهوپ : سلاممم
جین از پله اومد پایین : سلام ا/ت
بهش سلام کردم
جین : ا/ت برو اتاق یونگی
گفتم: برای چی ؟
جین : چقدر حرف میزنی دختر برو
ا/ت : باشه هیونگ
رفتم بالا در اتاق یونگی رو زدم
یونگی: بیا داخل
در رو باز کردم و رفتم داخل: جین هیونگ گفت که بیام اتاقت
یونگی : ای هیونگ از دست تو ( زیر لب )
ا/ت : چیزی گفتی ؟
یونگی: نه بشین
رفتم و نشستم
ا/ت : میتونم یه سوال بپرسم ؟
یونگی: بپرس
ا/ت : تو از من بدت میاد ؟ آخه هروقت من رو میبینی سریع میری
یونگی: باید بهت یه چیزی رو بگم
ا/ت : خب بگو
یونگی: براش تعریف کردم
ا/ت : از کجا مطمئن باشم که راست میگی ؟
یونگی: از بقیه بپرس
ا/ت : باشه من دیگه برم
یونگی: منم میام
باهم از اتاق رفتیم بیرون و رفتیم پایین
انگار بمب ترکیده بود
جین هم با ملاقه دنبال جیمین بود
جین : وایسا کاریت ندارم
جیمین : ملاقه رو بزار کنار بعد
تهیونگ اومد نزدیک و گفتم : چی شده ؟
ته : جیمین لیوان شکونده
یونگی: دوباره
یونگی رفت جلو و لباس جیمین رو گرفت
کوک هم از اون طرف جین رو گرفت
یونگی : بسه دیگههههه ( بلند )
شرایط
لایک ۲۰ ✓
کامنت ۱۰ ✓
۳۴.۹k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.